دیوانه آمریکایی یکی از مشهورترین فیلمهای دهه 2000 است. کاراکتر اصلی این فیلم که با نام پاتریک بیتمن شناخته میشود، نمونه بارز یک ذهن خطرناک و تحت فشار در جامعه مدرن است که با بازی خوب کریستین بیل به تصویر کشیده شده است. در این مقاله به نقد فیلم American psycho خواهیم پرداخت. با ما همراه باشید.
مطالب مقالهی نقد فیلم American psycho
داستان فیلم دیوانه آمریکایی
پاتریک بیتمن (با بازی کریستین بیل) یک جوان خوشتیپ و موفق در نیویورک است. او از همه نظر قابل تحسین به نظر میرسد اما پشت چهره آرام او یک هیولا پنهان شده است. او شبها بیرون میرود و خشم خود را با کشتن ولگردها، زنان خیابانی و برخی اوقات دوستان خود خالی میکند. طبیعتا رفتار او بعد از مدتی توجه برخی افراد را به او جلب میکند و همین باعث پیچیدهتر شدن اوضاع میشود.
نقد فیلم American psycho؛ مردی اشرافی از نگاه یک زن
فیلم روانی آمریکایی یک فیلم دیگر برای آگاه کردن مردم از خطرناک بودن و البته تهی مغز بودن تمام مردان است. تعجب نکنید، یک دنیای وارونه و بدون منطق، نقطه صفر یک فیلم فمینیستی است. همین حقیقت تنها چیز ثابت در مورد فمینیسم آمریکاییست که قبل و بعد از مری هارون (کارگردان American psycho) هم در جریان بوده است. تنها کاری که مری هارون باید انجام میداده، انتخاب یک کتاب در مورد جنون خونریزی و تبدیل آن به فیلمی در مورد مردان بوده است.
جنون یک اتفاق هر چند ناخوشایند و خطرناک، اما طبیعی در جامعه است، اما نگاه کارگردان به این قضیه، محیط داستانش و دنیایی که خود را در آن تصور میکند بیشتر به فیلمهای آخر الزمانی شباهت دارد تا یک دنیای عادی. اگر یک کارگردان مرد قصد داشت تا پاتریک بیتمن را به تصویر بکشد، انگیزه او را مشکلات روانی حاصل از یک اتفاق نشان میداد؛ چیزی که باعث یک تغییر در او شده است. اما یک فمینیست میتواند قضیه را طور دیگری هم نشان دهد.
یک نفر، با تبر، در محیطی پر خطر؟ شاید روانی آمریکایی با کمی تغییر میتوانست جزو بهترین فیلم های ترسناک هم باشد!
در دنیایی که کارگردان به تصویر کشیده است، پاتریک بیتمن کاراکتر متفاوتی نیست، او درست مثل دیگران قاطی جمع میشود و زندگی خود را جلو میبرد. او مثل تمام مردان دیگر قربانی توهم، کوته فکری و البته عقده حقارت است و توهین به دیگران و ارتکاب قتل، گوشه ای دنیای مردانه بیتمن به شمار میرود. او فقط “یک مقدار تند میرود”، وگرنه هیچ تفاوتی با سایر مردان ندارد.
مردان دیگر همیشه هم وحشی و دیوانه نیستند؛ فقط زمانی که در حال کار کردن هستند این طور میشوند. از همان ابتدای کار که بازار سهام را میبینیم، همه در حال زدن توی سر و کله هم هستند و هیچ چیز مشخص و قابل درکی به چشم نمیخورد. نا آشنایی کارگردان با این مفاهیم مثل تیشه به ریشه فیلم میزند و همه چیز را زیر سوال میبرد. انگار کسی که چینی بلد نیست تلاش کرده است تا در بین چینیها، چینی صحبت کند؛ به امید این که کسی متوجه آن نشود.
فیلمهای برتر سینمای جهان را در مقالهی بهترین فیلم های آمریکایی بشناسید.
دنیای در هم و بر هم دیوانه آمریکایی در کتاب اینگونه نیست. هر چند کتاب آن هم برای چاپ با مشکلات زیادی مواجه شد و ناشران زیادی آن را رد کردند. در ابتدای کار قرار بود که این فیلم توسط الیور استون ساخته شود. احتمالا استون را به خاطر نوشتن فیلمنامه صورت زخمی (با بازی آل پاچینو) یا نویسندگی و کارگردانی فیلم اسنودن بشناسید. آن نسخه از فیلم قرار بود با بازی لئوناردو دیکاپریو ساخته شود و احتمال موفقیت آن به خاطر سابقه کارگردان بسیار بیشتر بود. هر چند که بعدها فیلم به هرون رسید و کریستین بیل جوان برای نقش اصلی آن انتخاب شد.
بازی عالی کریستین بیل در این نقش به حدی خوب بود که نظرات منتقدین در نقد فیلم American psycho بیشتر روی آن متمرکز شد. بیل با این موفقیت بیشتر شناخته شد تا بعد ها افتخار همکاری با کارگردانان بزرگی مثل کریستوفر نولان را داشته باشد. اما قدرت رسانه هم نتوانست مرد ستیزی خانم کارگردان را مخفی کند و او را به اسم فمینیسم نجات دهد. مری هارون در نهایت بعد از ساخت و کارگردانی چند فیلم همجنسگرایانه پا به 70 سالگی گذاشت تا زندگی حرفهای بدون دست آورد بزرگی به پایان برسد.
زندگی شخصی هارون بعد از طلاق پدر و مادرش به دو قسمت تقسیم شد. بزرگ شدن در هالیوود برای او فرصتهای بسیار به وجود آورد اما همچنان قسمتهای مهمی از زندگی او به خاطر سبک زندگی اش به درستی شکل نگرفتند. نتیجه این کار در ابتدای فیلم American psycho دیده میشود. جایی که عدم درک درست کارگردان از یک مرد، باعث شد تا پاتریک بیتمن به زنانه ترین شکل ممکن به مخاطب ارائه شود.
شکل کلی فیلم به نشان دادن جمعی از مردان قدرتمند با یک فتیش خاص میپردازد. هر کسی که در این فضا هست به نوعی این مشکل را دارد و در جریان فیلم این موضوع را چندین بار میبینیم. برای مثال در یکی از صحنهها گروهی از مردان را میبینیم که دور هم جمع شده اند و در مورد کارت ویزیتشان صحبت میکنند. آنها سعی دارند حس ترس و تو خالی بودنشان را با چیزهایی مثل کارت ویزیت بهتر یا گرفتن میز در رستوران های گران قیمت پنهان کنند. آنها انسانهای مهمی نیستند و این را به خوبی میدانند؛ به همین علت تلاش میکنند تا به هر نحوی آن را پنهان کنند.
قتل های پاتریک بیتمن در هر شکلی اتفاق میافتد و مهم نیست که آنها واقعی هستد یا زادهی ذهن مریض او (این مورد را در ادامه مقاله توضیح داده ایم)، مهم علت قتل هاست که فقط از ناچاری و سردرگمی یک “نر خطرناک” اتفاق میافتند. ممکن است این ناچاری و عصابیت در خیابان باشد یا در کوچه. شخص آشنا باشد یا غریبه، واکنش غریزی یک مرد عصبانی یا قتل است یا نقشه کشیدن برای قتل.
در نقد فیلم American psycho فقط باید گفت که کارگردان تلاش کرده است تا یک روانی را زیر ذره بین بگیرد و به دنیا نشان دهد تا شاید منطق خود را به آنها بقبولاند. تلاشی که حتی با بازی بینقص کریستین بیل هم شکست میخورد.
در نقد بازیگری کریستین بیل هم همینقدر بگوییم که ممکن نیست حتی در یک صحنه از فیلم بتوانید با بیتمن همدردی کنید. او همیشه نفرت انگیز است و بازی کردن در چنین نقشی فقط از عهده بازیگران درجه یک بر میآید. پاتریک بیتمن قتل میکند اما هیچوقت شبیه کلیشههای اسلشر نمیشود. او کاملا در حال تفریح است و این کار را تفننی انجام میدهد. شاید بیتمن در دنیایی دیگر یک نجار باشد تا عصبانیت خود را روی میخ و چوب خالی کند؛ دنیایی شبیه دنیای واقعی!
مفهوم پنهان دیوانه آمریکایی چیست؟
چیزی که در کتاب دیوانه آمریکایی به چشم میخورد یک ایده ناب است. ایده ای قوی که حتی کارگردان فیلم هم نتوانسته است آن را خراب کند. دیوانه آمریکایی قصد دارد خشونت و سرکوب جاری در زندگی را به شکلی نمادین و قابل نمایش تبدیل کند. برای مثال طمع همکاران بیتمن برای زمین زدن بقیه به شکل قتل برای او نمایش داده میشود. آنها حاضرند همکارشان را ورشکسته کنند و به زندگی حرفهای اش ضربه بزنند اما بیتمن با به قتل رساندن پال آلن، این تفکر و این بیرحمی را به شکلی قابل لمس به مخاطب ارائه میکند.
نکته دیگری که حتی بدون خواندن نقد فیلم American psycho هم قابل دیدن است، حرکت بیتمن در مسیر آگاه شدن از وضعیت خود است. او قرار است روزها جذاب و شبها مرگبار باشد اما کم کم این مرز محو میشود و کاراکتر به سمت خودآگاهی قدم برمیدارد. چیزی که جالب است بیرغبتی دیگران برای توجه کردن به اعتراف اوست. ناپدید شدن جنازهها هم این مورد را بیش از پیش پر رنگ میکند.
کریستین بیل در مصاحبه ای که با CQ داشته است در مورد بازدهی عملکرد روانی آمریکایی ابراز نگرانی کرده است. با وجود این که کاراکتر پاتریک بیتمن برای آگاهی جامعه از خطرات سبک زندگی خاص نوشته شده است، اما برخی از افراد از آن به عنوان سمبل زندگی خوب یاد میکنند. چیزی که در مدتی کوتاه میتواند سلامت روانی جامعه را به خطر بیاندازد.
با وجود این که این مصاحبه چند سال قبل انجام شده، باز هم میتوان دید عمق اثرگذاری آن را در جامعه و مخصوصا شبکه های اجتماعی دید. پاتریک بیتمن قرار بود به شکل یک ناهنجاری اجتماعی و بیمار روانی به تصویر کشیده شود که زیر فشار کارهای خود به فروپاشی میرسد اما این روزها به نماد سیگما تبدیل شده است!
چرا American psycho در طول زمان بهتر شده است؟
با چشم پوشی از برخی معایب در نقد فیلم American psycho میتوان آن را یک فیلم خوب نامید. ایدهای اصلی این فیلم که به شکل یک هشدار به جامعه تحویل داده شد، زمانی دور از تصور بود. امروز با تبدیل شدن پاتریک بیتمن به یک “گیگا چد” در شبکه های اجتماعی میبینیم که رشد غیر معقول تفکرات ضد مرد چطور میتواند به دو دستگی جامعه و تفرقههای عمیق فرهنگی دامن بزند. اگر این فیلم را به تازگی ندیده اید، دیدن دوباره آن را به شما توصیه میکنم.
آخر فیلم American psycho چه اتفاقی افتاد؟
در پایان داستان پاتریک بیتمن به وکیل خود زنگ میزند و به قتل چندین نفر از جمله یکی از دوستان سابق و پال آلن اعتراف میکند. فردای آن روز او به خانه آلن برمیگردد تا همه چیز را مرتب کند اما چیزی پیدا نمیکند. او شخصا وکلیلش را ملاقات میکند اما میبیند که وکیلش حرفهای او را باور نکرده و فکر میکند که یک شوخی بوده است. به همین سادگی مشکلات او حل میشود تا بتواند به زندگی عادی خود برگردد.
یک از ساده ترین برداشت ها از اتفاقات پایانی فیلم این بوده است که تمام قتلها در ذهن بیتمن اتفاق افتاده است. مری هارون این نظریه را رد میکند و توضیح میدهد که پاتریک بیتمن یک قاتل زنجیره ای است. حتی ناخودآگاه او هم انتظار دارد که به خاطر ارتکاب این جنایات مجازات شود اما چون مجازات نشدنش غیر واقعی به نظر میرسد، مخاطبان تصور میکنند که همه این ماجراها ساخته ذهن بیتمن است.
از طرفی هم توضیح پایانبندی فیلم American psycho میتواند بسیار شفاف باشد. اگر در نقد فیلم American psycho، بیتمن را به عنوان نمادی از قشر پولدار جامعه در نظر بگیریم، طبیعی است که بعد از ارتکاب جرمهای بزرگ، قانون ترجیه دهد تا روی گناهان آنها چشم بپوشد و آنها را مجازات نکند. تنها چیزی که در این میان باقی میماند، وجدان آنها و اعتراف کردنشان است که توسط رسانهها یا تیم وکلایشان به یک شوخی بینمک تبدیل میشود.
نکات و حقایق جالب فیلم American psycho
- لئوناردو دیکاپریو در یک مصاحبه اعلام کرده است که فیلم روانی آمریکایی را به خاطر بیمعنی بودن رد کرده است.
- جانی دپ هم برای مدتی کوتاه برای این نقش در نظر گرفته شده بود.
- کریستین بیل در هنگام آماده شدن برای نقش پاتریک بیتمن، روزی به تام کروز برخورد میکند. صمیمیت زیاد کروز باعث میشود تا بیل از او در ایفای نقش الهام بگیرد.
- کریستین بیل در زمان فیلمبرداری، روتین روزانه پاتریک بیتمن را هر روز برای خود اجرا میکرد.
- بزرگترین هزینه این فیلم خریدن امتیاز آهنگهای آن بود.
- علامت This is not an exit که در سکانس پایانی فیلم به چشم میخورد، جمله پایانی کتاب است.
- بیشتر بازیگران احساس میکردند که نقش پاتریک بیتمن میتواند دوران حرفهای آنها را به پایان برساند. هر چند بیل توانست با بازی خوب خود در این نقش، در پروژه های آینده به بازیگر اصلی تبدیل شود و به روند ستاره شدن خود سرعت ببخشد.
- برخی قسمت های کتاب به خاطر شدت خشونت بالا و شکنجه های زیاد از فیلم حذف شدند.
- کریستین بیل برای به دست آوردن این نقش تمام پیشنهادات کاری خود را برای بیش از 9 ماه رد کرد.
- رقم درخواستی دیکاپریو برای حضور در فیلم 21 میلیون دلار بود که به تنهایی بیش از نیمی از بودجه را مصرف میکرد. با اضافه شدن بیل به فیلم، هزینه کلی فیلم به 7 میلیون دلار کاهش پیدا کرد.
- کندن ماسک سیلیکونی بیتمن در سکانس اول در اولین تلاش فیلمبرداری شد.
- نویسنده کتاب برای طراحی کاراکتر اصلی از پدرش الهام گرفته است.
- کاراکتر اصلی کتاب به مراتب زننده تر، نژاد پرست تر و زن ستیز تر از فیلم است.
- فیلمی که در خانه شخصیت اصلی پخش میشود The Texas chainsaw massacare است.
- نقش اصلی کتاب دائما در حال سیگار کشیدن است، این در حالیست که در فیلم تنها 1 بار سیگار کشیدن او را میبینیم.
سخن آخر در نقد فیلم American psycho
این فیلم نظرات متفاوت زیادی دریافت کرده است اما تنها یک فاکتور در آنها ثابت است: بازی عالی کریستین بیل. این فیلم امتیاز 7.6 از Imdb و 68 از راتن تومیتوز را دریافت کرده است اما میتواند در طول 100 دقیقهای خود کاملا مخاطب را سرگرم کند. اگر به فیلم های دهه 2000 سینما علاقه دارید حتما نقد فیلم requiem for a dream را بخوانید.
(12. نویسنده کتاب برای طراحی کاراکتر اصلی از پدرش الهام گرفته است.) فقط پشمامممممم
فيلم فمنيستى؟!!!!!
بر طبق صحبت های کارگردان فیلم، مری هارون، این فیلم در نقد “مردانگی سمی” یا همون “Toxic masculinity” ساخته شده. همونطور که در طول نقد هم اشاره کردیم فیلم دنیایی از مردان رو به تصویر میکشه که تقریبا به یک اندازه بی ثبات هستن و هر کدوم از اون ها در موقعیت مشابه، رفتار مشابهی نشون میدن. پس به طرز عجیب و غریبی بله، فیلم فمینیستی!
من کریستین بیل رو از نقشش تو سه گانه بتمن شناختم ولی واقعا تو این فیلم هم فوقالعاده بود. مخصوصا با خوندن نقد فیلم American psycho فهمیدم چقدر حرفهای کار میکنه این بشر.
اگه به بازیهای این بازیگر علاقه دارین، بهتون پیشنهاد میکنم فیلم Prestige رو هم از دست ندین. معرفی و بررسی این فیلم رو هم میتونین در مقاله نقد فیلم پرستیژ بخونین.