فیلم هایی که فقط در یک لوکیشن جریان دارند 2 دسته اند: یا شاهکارند و یا فاجعه. احتمالا اسم 12 مرد خشمگین را شنیده اید. شاید هم فیلمهایی مثل Buried را دیده باشید. با در نظر گرفتن امکانات کمی که میتواند در یک مکان محدود باشد، ساختن فیلمهای این چنینی چندان ساده نیست. نکته ای که حتی با در نظر گرفتن آن هم قرار نیست نقد فیلم Glorious زیاد مطلوب باشد.
فهرست مطالب
داستان فیلم Glorious
بعد از این که وس با نامزد خود کات میکند، به دل جاده میزند. همه چیز از گیر افتادن او در کابین یک دستشویی عمومی شروع میشود. شروع صحبت کردن یک فرد ناشناس به او میفهماند که شرایطش از چیزی که میتوانست تصور کند بدتر است. حالا این عاشق دلشکسته باید خود را از این مخمصه نجات دهد.
حتما و حتما مطلب «بهترین فیلم های ترسناک» را بخوانید و این بار از ته دل وحشت کنید!
نقد فیلم Glorious
اگر یک فیلم در یک ژانر خاص کمی چاشنی طنز داشته باشد خوب است. فیلمهای زیادی هستند که به خاطر همین طنز با نمکشان دلچسب میشوند. در مقابل، فیلمهایی هستند که باید نقطه مقابل طنز باشند. وقتی یک فیلم در نقطه غمگین خود مسخره به نظر میرسد یا یک فیلم در ژانر وحشت باعث خنده مخاطب میشود، کار بد از آب در آمده است.
هرگز نمیتوان انتظار داشت که همه چیز مطابق نقشه پیش برود. حتی صحبتهای روزمره ما هم برخی موارد عجیب دارد. شاید وقتی صحبت میکنیم، برخی حرفهایی که میزنیم احقانه به نظر برسد. شاید وقتی آنها را نگفته بودیم در ذهنمان بسیار هوشمندانه بودند. ایده Glorious هم احتمالا در ذهن کارگردان هوشمندانه بوده اما وقتی آن را ساخته چندان خوب به نظر نرسیده است.
دنیای سینما پر از شاهکارهای به یادماندنی است. در مقاله بهترین فیلم های آمریکایی با این آثار آشنا شوید.
افتضاح این فیلم با شکوه به همین جا ختم نمیشود. بگذارید فیلم را به چند بخش تقسیم کنیم، شاید حجم افتضاحش کمتر شد و توانستیم این مطلب را به پایان برسانیم. عوامل موثر بر این فیلم تک لوکیشنی را میتوان در لیست زیر خلاصه کرد:
- کاراکتر اصلی
- همسایه دستشویی بغلی
- داستان کلی
- ژانر
1. کاراکتر اصلی
نقش وس قرار بود نمای اصلی فیلم باشد. شاید بد بودن کلی فیلم بود که باعث شد ریان کوانتن به عنوان یک بازیگر پایین رده در ذهنم نقش بگیرد، شاید هم او کیفیت کلی فیلم را پایین آورده است. هر چه که باشد، حداقل انتظارم از کسی که در یک توالت عمومی با شیطان گیر کرده است، ترسیدن است. شاید حتی گاهی فکر کرده ام که اگر جیم کری این نقش را ایفا میکرد بدتر میشد یا الان؟
گذشته از این کاراکتر طوری طراحی نشده است که قابل لمس باشد. در هر ثانیه از فیلم میتوان گفت “خب؟” و امیدوار بود که با اطلاعات بعدی همه چیز روشن شود. اتفاقی که هرگز نخواهد افتاد.
2. همسایه دستشویی بغلی
صدای J.K.Simons را میتوان تنها المان مثبت این فیلم دانست؛ المانی که هر چند خوب، قربانی شرایط شد تا این فیلم همچنان یک شکست باشد. کاراکتر به نوعی طراحی شده است که میتوان در اوج صحبت هایش مشغول کار دیگری شد و به سرعت فراموشش کرد. اتفاقی که نباید برای شخصیت ترسناک یک فیلم پیش بیاید.
3. داستان کلی
داستان کلی این فیلم میتواند یک چالش برای تمام فیلمسازان باشد. هر نقطه از فیلم را که دوست دارید انتخاب کنید. فیلم را متوقف کنید و یک فیلم دیگر شروع کنید. ببینید چند سال طول میکشد تا دوباره یاد Glorious بیفتید. شاید هم این اتفاق هرگز نیفتد.
به صورت کلی میتوان کم بودن کشش این داستان را با شکوه نامید. طوری که نه شخصیت اصلی برای مخاطب مهم است، نه کاراکتر ترسناک و نه داستان پشت فیلم. پایان داستان هم طوری تمام نمیشود که برق از سر کسی بپرد یا شروع به دست زدن کند.
با وجود این که ژانر وحشت پر از کلیشههای تکراریست اما برخی فیلمها با خلاقهترین روش ممکن از این کلیشهها استفاده میکنند. در نقد فیلم اره میتوانید بیشتر در این مورد بخوانید.
4. ژانر
داستانهای بی سر و ته بهترین سوژه برای سریالهای تلویزیونی هستند. از فمیلی گای بگیر تا سریالهای ایرانی و ترکی، همه حول محور کاراکترهایی بیهدف میچرخند و قرار است با داد و هوار و چند حرکت اسلوموشن و صدای پس زمینه نشان دهند که اوج داستان کجاست. اگر Glorious به عنوان یک داستان 20 یا نهایتا 40 دقیقهای از یکی از این کانالها ارائه میشد میتوانستیم امیدوار باشیم که با سلیقه چند نفر همخوانی داشته باشد. اما تصمیم چه بود؟ این داستان تبدیل به یک فیلم بلند میشود که اتفاقا در ژانر ترسناک قرار میگیرد.
در پایان میتوان تنها یک کاربرد برای این فیلم پیشنهاد کرد؛ پیشنهاد کردن آن به کسی که میخواهید 79 دقیقه از عمرش را تلف کنید. یا شاید کسی که از فضاهای بسته ترس دارد؛ البته شاید با دیدن این فیلم آن ترسش هم از بین رفت!
دیگه اینطوریا هم نیست. من دوست داشتم. همه فیلما که قرار نیست گادفادر باشه.