هر کسی که برای اولین بار Louis Lou Bloom را دیده باشد فکر میکند که این جوان آرام و ساکت، شخصیتی مظلوم دارد. البته او آرام و ساکت است اما طولی نمیکشد تا بیننده متوجه شود تمام حدسهایش در مورد او اشتباه از آب درآمده است. اگر شما هم جزو این بینندگان بودید، در نقد فیلم Nightcrawler با ما همراه باشید تا این فیلم را بیشتر بررسی کنیم. شاید دوباره توانست شما را شگفت زده کند!
آن چه در ادامه خواهید خواند
داستان فیلم Nightcrawler
داستان فیلم شبگرد از یک اتفاق کاملا ساده شروع میشود. لوییس بلوم که یک دزد خرده پاست، به دنبال کار میگردد مدام رد میشود و مثل همهی ما احساس کلافگی و سردرگمی میکند. زمانی که او در خیابان قدم میزند، یک تصادف وحشتناک میبیند و به دنبال آن با عدهای “شبگرد” آشنا میشود که از این صحنهها فیلم تهیه میکنند تا به شبکه های تلویزیونی بفروشند. همان لحظه است که لوییس احساس میکند شغل خود را پیدا کرده است.
لوییس یک انسان معمولی با عادتهای غیرمعمولی است. او تحصیلات بالایی ندارد اما عادت او به مطالعه کردن باعث شده است بسیار زیرکتر از چیزی باشد که به نظر میرسد. همچنین او عطش غیر قابل وصفی به پیشرفت دارد و همین است که او را غیرقابل مهار و حتی ترسناک میکند…
در مقالهی بهترین فیلم های آمریکایی با آثار مشابه Nightcrawler آشنا شوید.
نقد فیلم Nightcrawler
شبگرد جزو جذابترین فیلمهای 20 سال اخیر است که توانسته است پیام خود را به بهترین شکل ممکن در کنار هیجان، معما، اکشن و البته ترس به مخاطب ارائه کند. همه چیز در این فیلم قابل تحسین است؛ از تیم بازیگری و فیلمبرداری و تدوین تا هسته مرکزی داستان و کارگردانی. اما اگر بخواهیم به صورت عمیق به نقد فیلم Nightcrawler بپردازیم باید داستان و نوع روایت آن را بررسی کنیم.
اولین اثر دن گیلروی، کارگردان Nightcrawler، به شکل عجیبی منسجم و قابل درک است. او شکست خوردهترین کاراکتر درون ما را بیرون میکشد، امید و اراده را به او تزریق میکند و مسیری سخت را در مقابلش قرار میدهد. لوییس بلوم تک تک ماست و با پیشرفت شگفت آورش به دارکترین کاراکتر انگیزشی سینما تبدیل میشود.
تک تک صحنههای شبگرد به شکلی نمادین برای ما قابل لمس است؛ از رد شدن و حس سرخوردگی تا خشم و امید داشتن به آیندهای بهتر. اینجاست که کارگردان از همراهی مخاطب با خود مطمئن میشود و صحنه را آمادهی انتقال پیامش میکند. او لو بلوم را وارد دنیای رسانه میکند تا جریان هیولا سازی را از نزدیک به تصویر بکشد اما این تمام کار او نیست.
حملهی تمام قد دن گیلروی به اخبار جانب دارانهی رسانهها با تبدیل کردن لوییس به یک هیولای بیاحساس شروع میشود که تشنهی موفقیت است. او کم کم قدرت میگیرد و مانند تشنهای که از آب دریا میخورد، رفته رفته تشنهتر میشود. ویدیوهای او توجه دیگران را جلب میکنند. او نتیجه میگیرد و امپراتوری رسانه او را به خاطر فسادش تشویق میکند.
او در فکر پیشرفت است و کسانی که شبیهش هستند را جذب میکند. او هیولای درون دیگران را هم بیدار میکند و این را میتوان در نینا به وضوح دید. البته بودن در کنار او درست به اندازهی مقابل او ایستادن ترسناک است. هیچکس نمیداند دقیقا چه زمانی یک مانع بر سر راه پیشرفت این شبگرد است.
شخصیت اصلی Nightcrawler دارک است اما نمیتوان از او متنفر بود. او از ما و برای ماست. او از درون ما متولد میشود و ضعف و قدرتهای ما را دارد. کاری که انجام میدهد هم برای سرگرمی ماست. او به خاطر علایق خود به سمت فیلمبرداری حوادث نرفت و این تصمیم او به خاطر علاقمندی اکثر مردم به دیدن صحنههای دلخراش بود. انگار کار کارگردان با تلنگر زدن به رسانه به پایان نرسیده بود.
پایانبندی فیلم هم درست مانند Gone Girl حساب شده و شوکه کننده بود. چیزی که بیشتر از همه جلب توجه میکرد، اصرار نکردن کارگردان برای دیکته کردن نتیجه گیری چیزی بود که در طول فیلم سعی در بیان آن داشت. انگار لوییس بلوم تاثیر خود را روی او هم گذاشته بود…
شاید دوست داشته باشید: نقد فیلم Prisoners
نکات جالب فیلم شبگرد
نقد فیلم Nightcrawler به خاطر جزئیات خوب خود بسیار مثبت بود و مورد تحسین قرار گرفت. همچنین بازی جیک جیلنهال در قامت دیوانهی شبگرد آن ماندگار شد. البته مواردی بود که خواسته یا ناخواسته به جذابیت فیلم کمک زیادی کرد. برای مثال:
- دن گیلروی برای اولین با در سال 1988 به فکر ساخت فیلمی با این مظمون افتاد. او تمام المانهای مورد نیاز خود را جمع کرد تا یک فیلم شبیه Chinatown بسازد. با ساخته شدن فیلم The Public Eye نقشههای او نقش بر آب شد تا بعد از آشنا شدن او با لس آنجلس مدرن تغییراتی در داستان اصلی خود به وجود بیاورد. تغییراتی که در نهایت به ساخته شدن Nightcrawler انجامید.
- جیک جیلنهال کاراکتر لوییس بلوم را یک شخصیت گرسنه و آمادهی شکار میشناخت پس تصمیم گرفت تا 10 کیلوگرم وزن کم کند. صورت او با این کار استخوانیتر شد تا در ترکیب با چشمهای بیقرارش یکی از مجنونترین چهرههای سینما را بسازد.
- کاراکتر Lou قرار بود شخصیت رهبرگونه و مثبتی داشته باشد اما به نظر کارگردان این چهره مثبت نمیتوانست برای مخاطبان جذاب باشد. به همین خاطر همه چیز را کاملا وارونه کرد تا یک ضد قهرمان جوکر مانند را راهی خیابانهای لس انجلس کند.
- قرار بود لوییس یک سگ خانگی داشته باشد اما به خاطر نگرانی از محبوب شدن کاراکتر، سگ با یک گل خانگی عوض شد.
- کارگردان قصد داشت که یک داستان پس زمینه برای شخصیت اصلی بنویسد که صدمات دوران کودکی او را نشان دهد. خوشبختانه این پیش زمینه حذف شد تا لوییس مرموزتر از همیشه به بینندگان معرفی شود و یکی از نقاط مثبت نقد فیلم Nightcrawler را بسازد.
دیالوگ های ماندگار Nightcrawler
- لوویس بلوم: شعار من اینه: اگه میخوای برندهی لاتاری بشی اول باید پول خرید بلیت رو به دست بیاری!
- لوییس بلوم: یک دوست هدیهایست که به خودمون میدیم.
- نینا: یه دوست به دوستش فشار نمیاره که باهاش بخوابه.
- لوییس بلوم: دلیل این که چیزی رو دنبال میکنی دقیقا به اندازهی چیزی که دنبال میکنی اهمیت داره.
- لوییس بلوم: متخصصین کلید موفقیت رو در برقراری ارتباط موثر میدونن.
- لوییس بلوم: به نظرم فکرهای خوب به فکر کسانی میرسه که برای رسیدن به موفقیت خودشون رو پاره کردن. کسانی که به نوک قله رسیدن از آسمون اونجا نیوفتادن.
- لوییس بلوم: چی میشد اگر به جای این که من آدمها رو درک نمیکردم، صرفا ازشون خوشم نمیومد؟
ارسال پاسخ