دارن آرنوفسکی یکی از مشهورترین کارگردانان سینماست که میتوان شروع کارش را از فیلمهای مثل Pi و مرثیه ای برای یک رویا دانست. نوع نگاه او به مسائل باعث شده است تا ایدههای خاصش در بین سینما دوستان بسیار شناخته شده باشد. در این مقاله به نقد فیلم Requiem for a dream ،یکی از جالب ترین آثار او خواهیم پرداخت. با ما همراه باشید.
فهرست مطالب
داستان فیلم مرثیه ای برای یک رویا
فیلم Requiem for a dream داستان 4 کاراکتر را در راه کشیده شدن به سمت اعتیاد به تصویر میکشد. آنها برای داشتن احساس بهتر و مفید بودن تلاش میکنند اما هر چقدر بیشتر تلاش میکنند بیشتر در این باتلاق فرو میروند.
هری گلدفارب و تایرون سیلاو دو دوست جوان و بیهدف هستند که که درآمد خود را از فروختن تلویزیون مادر هری، سارا گلدفارب، به دست میآورند. سارا هر بار به همان مغازه میرود و تلویزیون را دوباره میخرد چون نمیخواهد مشکلی برای پسرش درست شود. هری تنها کسی است که برای سارا باقی مانده، به همین خاطر کارهای او را به دل نمیگیرد.
مدتی بعد هری و تایرون به دنبال یک فرصت برای پولدار شدن، تصمیم میگیرند تا خرید و فروش هرویین را شروع کنند. تایرون این پول را برای بهتر کردن زندگی و تایید شدن از طرف مادرش میخواهد. در طول این راه دوست دختر هری، ماریان، هم به جمع آنها اضافه میشود. وضعیت ماریان بد هم نیست اما سرکشی و شور جوانی باعث شده است تا بخواهد مقابل خانواده اش قد علم کند. او وارد کسب و کار مخدر میشود تا با پول آن وارد دنیای مد و فشن شود و آینده خودش و هری را بسازد. بیزینس آنها همانطور که برنامه ریزی کرده بودند پیش نمیرود و آنها کمی از هرویین را مصرف میکنند تا از کیفیت آن مطمئن شوند.
سارا، مادر هری، که یک زن سالخورده و بیوه است بیشتر وقت خود را پشت تلویزیون میگذراند. روزی از طرف برنامه تلویزیونی مورد علاقه اش به او زنگ زده و خبر میدهند که قرار است مهمان آنها باشد. او دوست دارد وقتی در تلویزیون است جوان و زیبا به نظر برسد برای همین لباسی که برای فارغ التحصیلی هری پوشیده است را امتحان میکند. لباس اندازه اش نمیشود؛ پس تلاش میکند تا با رژیم گرفتن وزنش را کمتر کند.
بعد از این که از پروسه طولانی رژیم گرفتن نا امید میشود، یکی از دوستانش به او میگوید که باید از یک دکتر تغذیه کمک بگیرد. دکتر به او داروهای کاهش اشتها میدهد اما عوارض جانبی این داروها چیزی نیست که سارا حتی بتواند تصورش را بکند.
حتما بخوانید: نقد فیلم american psycho
نقد فیلم مرثیه ای برای یک رویا (Requiem for a dream)
کسانی که به الکل یا مواد مخدر اعتیاد دارند در زمان های عادی احساس میکنند یک جای کار میلنگد. آنها تصور میکنند همیشه باید سرخوش بود. این مشکل عمیقتر میشود و کار به جایی میرسد که همین فرد همیشه احساس بدی دارد. او یک تلاش را شروع میکند تا وضعیت را عوض کند. اگر شانس با او یار باشد، کارش به بستری و ترک اعتیاد میرسد اما مسیر دیگری که در مقابلش هست میتواند به افسردگی، درماندگی و مرگ برسد.
خلاقیت آرنوفسکی در به تصویر کشیدن ذهنیت معتادان داستانش ستودنی است. آنها با مصرف کردن مواد پنجره ای به یک دنیای بهتر باز میکنند؛ جایی که همه چیز خوب است. مدتی بعد این پنجره بسته میشود و کاراکتر داستان در به در دنبال پول میافتد تا دوباره بتواند احساس خوشبختی کند. هیچ چیز دیگری در دنیای واقعی به آن اندازه برای او جذابیت ندارد. این نکته تنها یکی از کارهایی بوده است که باعث مثبت شدن نقد فیلم Requiem for a dream در بسیاری از مجلات مطرح جهان شده است.
فیلم اول این کارگردان، Pi، که با یک بودجه کم ساخته شد داستان یک دانشمند پارانوید را روایت میکرد که در شرف کشف کلید رازهای هستی بود. آرنوفسکی در آن فیلم هم به خوبی توانست به هدف خود، نشان دادن تغییر واقعیت از دید یک شخص، برسد. حالا آرنوفسکی اینجاست تا تمام هستی 4 نفر را به تصویر بکشد. تمام چیزهایی که این کاراکترها احساس میکنند، میخواهند احساس کنند یا از آن احساس ترس میکنند.
در ابتدای فیلم میبینیم که یک زن خانه دار تلویزیونش را به رادیاتور زنجیر میکند. هر چند پسرش آن را باز میکند و آن را به مغازه کرایه فروشی سر کوچه میبرد. هر 3 به این کار عادت کرده اند. هر چیزی که در خانه است میتواند برای خرید مواد هری فروخته شود.
دوست دختر و دوست صمیمی هری هر دو معتاد هستند. هر چند که مادر هری هم به مصرف شکر و دیدن تلویزیون اعتیاد دارد. مادر هری، سارا گلدفارب، یک پیرزن بازنشسته است که با پیرزنان دیگر در جلوی خانه اش مینشیند و قسمتی از روزش را صرف صحبت با آنها میکند. او همچنین علاقه زیادی به یک مسابقه تلویزیونی دارد. روزی او یک تماس دریافت میکند که به او میگوید برای شرکت در این مسابقه انتخاب شده است. تلاش او برای لاغری و اندازه شدن لباس مورد علاقه اش باعث میشود تا از قرص های کاهش اشتها استفاده کند.
او کمی وزن کم میکند اما ذهنش به شدت ضربه میخورد. او احساس میکند که قرص ها قدرت خود را از دست داده اند، پس مصرفش را 2 برابر میکند. دکترش هم به حرف های او در مورد توهم و گیجی توجهی نمیکند؛ حتی وقتی که میگوید یخچالش او را تهدید کرده است.
در طرف دیگر هری با ماریان در مورد فرصتی استثنایی صحبت میکند اما دوستش فکر میکند که این کار بسیار خطرناک است. ماریان به خاطر هری همه چیز را قبول میکند. راهی که او در آن قدم میگذارد تاریک است اما هیچکس فکر نمیکند که به اتفاقات پایانبندی فیلم منجر شود. آرنوفسکی استاد مقدمه چینی است و آب سردی که با پایان فیلم رویتان خواهد ریخت این را ثابت میکند.
نقد فیلم مرثیه ای برای یک رویا بدون اشاره به کلوزآپهای کارگردان غیر ممکن است. اول از همه قرصها را میبینیم که کل صفحه را گرفته اند. آنها تمام چیزی هستند که کاراکتر در آن لحظه به آن فکر میکند. بعد از آن به کشیدن یا تزریق آن میرسیم و در نهایت مردمکها گشاد میشوند. تمام این صحنهها با صداهای بلندتر از واقعی ترکیب میشوند تا بیننده کاملا در فضا غرق شود.
شاید دوست داشته باشید: بهترین فیلم های مافیای مواد مخدر
یک ایده خلاقانه دیگر برای نشان دادن عمیق تنهایی کاراکترهای اصلی داستان، تقسیم صفحه به قسمت های مساوی است. با وجود این که در یکی از صحنههای هری و سارا میتوان هر دوی آنها را در یک قاب گرفت، کارگردان ترجیه داده است تا به نوع دیگری آن را بسازد تا تنهایی شخصیتهایش را، حتی زمانی که در کنار هم هستند، به مخاطبش نشان دهد. در انتهای فیلم هم تصویر به 4 قسمت تقسیم میشود تا حرکت آنها در تنهایی به سمت آینده تاریکشان را نشان دهد.
با وجود این که تمام این جزئیات در نهایت هنر کنار هم قرار گرفته اند اما یک قاب کلی از همان ابتدا این هشدار را به ما میداد که قرار است شاهد یک پایان دردناک برای کاراکترهایمان باشیم. وقتی فیلم شروع میشود تابستان است. همه چیز در این فصل خوب پیش میرود و امیدواریم که این روند تمام نشود اما پاییز از راه میرسد. تغییری اجتناب ناپذیر که باعث به هم خوردن برنامه های تابستانی میشود. همه چیز رفته رفته بدتر میشود تا زمستان میرسد و ما مطمئن میشویم که قرار نیست بهار بعدی را ببینیم.
این فیلم در بسیاری از کشورهای فقط برای بزرگسالان به نمایش درآمد اما میتوان یک استثنا هم برای آن قائل شد. هر کسی که کمتر از 18 سال سن دارد و میخواهد مواد مخدر را امتحان کند، بهتر است این فیلم را ببیند تا از عواقب تصمیماتش با خبر شود.
گاردین در مورد این فیلم نوشت:
شروع اکران فیلم در سینماهای اروپا با برچسب +18 شروع شد و طولی نکشید که روزنامه ها از مطالبش و رادیو از آهنگهای همین فیلم پر شد. پیام درن آرنوفسکی بسیار واضح و فراتر از یک نسل بود. چیزی که باعث شد این اثر بعد از گذر بیش از 20 سال همچنان حرفی برای گفتن داشته باشد.
نقد فیلم Requiem for a dream چه برای سال های 2000 و چه برای رقبای جدید خود یک الگو و نمونه موفق خواهد بود. همه چیز در این اثر هنرمندانه چیده شده است. تریک های کارگردانی به وفور دیده میشود و کارگردان هم مطمئن شده است تا ما تمام آنها را ببینیم و درک کنیم. ترکیب کردن این ترفندها با ادیت حرفهای باعث خلق شاهکاری تاثیرگذار و فراموش نشدنی شده است که اصالت دهه 90 و نوگرایی 2000 را یکجا در خود دارد.
آرونوفکسی برای نوشتن فیلمنامه از نویسنده کتاب اصلی هم کمک گرفته است. همین باعث شده است تا اتفاقات ماجرا پیچیدهتر از حد لازم نشود و بیننده را خسته و گیج نکند. پیام فیلم از همان ابتدا مشخص است اما رفته رفته واضح تر میشود تا در نهایت مثل یک پتک بیینده را بکوبد و بیدارش کند:
همه ما در مقابل برخی وجهه های اعتیاد آسیب پذیر هستیم. اعتیادهای قانونی لزوما کمخطر تر یا امنتر نیستند. هر اعتیادی توانایی تبدیل شدن به یک فاجعه را دارد.
سخن آخر در مورد نقد فیلم مرثیه ای برای یک رویا
شما میتوانید هزاران نقد فیلم مرثیه ای برای یک رویا را بخوانید اما هیچکدام نخواهد گفت که فیلم دارای مفاهیم پنهانی یا روندی لذت بخش است. چیزی که برای اعتیاد هم صادق است و آزاردهندگی فیلم توانسته است گوشهای از احساسات یک قربانی اعتیاد را به بیننده منتقل کند.
مرثیه ای برای یک رویا پا را فراتر از این حرف ها هم گذاشته است. وقتی صحبت از اعتیاد میشود، بیشتر ما کسانی را تصور میکنیم که در جوانی خود یک تصمیم اشتباه گرفته و زندگی خود را تباه کرده اند. اما سرنوشت پیرزنی دوست داشتنی مثل سارا گلدفارب نشان میدهد که ضعفهای درونی هر کدام از ما چطور میتواند باعث به دام افتادن ما شود. این ضعفها و کمبودها در کنار آرزوهای زندگی باعث میشود تا مثل یک جوان بیتجربه به دنبال راه حل های سریع باشیم.
شاید با شناختن درن آرنوفسکی و دیدن فیلمهای دیگر او مثل Fountain یا Mother! فکر کنید که نیازی به این همه تند رفتن در سال 2000 نبود اما فراموش نکنید که این تند رفتن فیلم را به حدی خاص کرده است تا آن را به دیگران توصیه کنیم.
حتما بخوانید: نقد فیلم bitter moon
به نظرم داستان سارا از همه ترسناک تر بود. شاید بقیه بتونن یه جوری به شرایط عادی برگردن اما همه چیز برای سارا تموم شد.
این فیلما چیه اینقدر براش کف و سوت میزنین؟ آرنوفسکی رو هم الکی گنده کردین. نقدهای آقای فراستی رو ببینین که بدونین فیلم چیه. اینا چیزی نیست.
آها
چشم عباس آقااااااا