The 100 یک سریال به سبک رازآلود ، علمی تخیلی و پسا آخرالزمانی است که توسط جیسون روتنبرگ و بر اساس سری جدید رمانی به همین نام که توسط کس مورگان نوشته شده، ساخته شدهاست . اولین قسمت از فصل نخست سریال “صد نفر” در سال 2014 در ایالات متحده امریکا و از شبکه CW منتشر شد. این سریال پس از پخش 7 فصل در سال 2020 به اتمام رسید. در این مقاله با نقد سریال The 100 همراه ما باشید!
فهرست مطالب
نظر کلی منتقدین و بینندگان درباره سریال The 100
بطور کلی سریال نقدهای مثبتی دریافت کرده است، در سایت نقد فیلم Rotten Tomatoes میانگین امتیاز تمامی فصلها ، ۹۳ درصد رضایتمندی است که نمره بسیار خوبی محسوب میشود. امتیاز فصل هفتم در این وبگاه براساس ۸ نقد منتشر شده، ۱۰۰ درصد رضایتمندی را به ثبت رسانده است. همچنین در وب سایت نقد فیلم و سریال metacritic از ۳۴ نقد منتشر شده، توانست امتیاز ۶۴ از ۱۰۰ را ازآن خود کند!
آیا سریال The 100 ارزش دیدن دارد؟
اگر به دنبال پاسخ به این سوال هستید تا تماشای سریال The 100 را شروع کنید، به احتمال زیاد پاسخ مثبت خواهد بود. همانطور که گفتیم این سریال ساخته شبکه CW است و اگر اهل فیلم و سریال باشید، حتما میدانید که این شبکه به ساخت سریالهای تینیجری معروف است و به همین دلیل هیتهای زیادی هم دریافت میکند. البته نمیشود از تعداد بیشمار بینندگان سریالهای “سوپرنچرال” “آرو” و “فلش” که از سریالهای همین شبکه هستند، هم به راحتی گذشت.
به هر حال نمیشود صرفا به خاطر اینکه The 100 ساخته CW است، از دیدن آن صرف نظر کرد. حتی اگر از این شبکه متنفر هم باشید، باید بگوییم سریال “صد نفر” به طرز شدیدی با سایر سریالهای قبلی CW متفاوت است. با وجود اینکه قهرمانان سریال، باز هم نوجوانان هستند و روابط بین آنها مورد توجه قرار میگیرند، اما مسائلی در این سریال مورد توجه قرار میگیرد که آن را از یک سریال صرفاً تینیجری خارج میکند و به یک سریال سطح متوسط رو به بالا تبدیل میکند. تا حدی که به هیچ وجه نمیتوانیم آن را با سریالهای تینیجری مثل ریوردیل در یک سطح بدانیم. پس اگر به ژانر علمی تخیلی علاقهمندید، The 100 تجربه هیجانانگیری برایتان خواهد بود.
اگر در انتخاب سریال بعدی خود تردید دارید پیشنهاد میکنیم مقاله سریال های تینیجری نتفلیکس را مطالعه کنید تا با بهترین سریال های این ژانر آشنا شوید.
خلاصه داستان The 100
۹۷ سال از یک جنگ ویرانگر هستهای که تقریباً تمام زندگی انسانها و دیگر موجودات روی کره زمین را از بین برده، گذشته است. گروهی از انسانهایی که زنده ماندهاند، به سمت ستارهها فرار کرده و در یک ایستگاه فضایی به نام “آرک” زندگی میکنند که از چندین ایستگاه فضایی متصل و فضاپیما ساخته شدهاست.
سه نسل در فضا متولد شدهاند. جمعیت از ظرفیت ایستگاه فراتر رفته و آینده توسط جمعیت بیش از حد به خطر افتادهاست. به دلیل کمبود منابع غذایی و اکسیژن قوانینی وضع شده و مجازات خروج از قوانین، مرگ است تا بدین ترتیب منابع غذایی و اکسیژن بیشتری برای جمعیت نیز فراهم شود.
صد زندانی جوان که به مرگ محکوم شدهاند و قرار است چندین روز بعد از ایستگاه فضایی به بیرون انداخته شوند، این شانس به آنها داده میشود که به جای مرگ در فضا به زمین برگردند تا امکان سکونت مجدد انسانها در زمین را بررسی کنند. ماجراهای سریال در زمان پس از بازگشت آنها به زمین در جریان است و اتفاقاتی که برای آنها میفتد، به قدری هیجان انگیز و غافلگیرکننده است که هر بینندهای را پای تلویزیون میخکوب میکند.
اتفاقات و فضای سریال The 100 جزو خاصترین آثار CW است. در مقاله بهترین سریال های علمی تخیلی با سریالهای مشابه آن آشنا شوید.
نقاط قوت سریال The 100
سریال آمریکایی “صد نفر” با وجود اینکه خالی از ایراد نیست، اما قطعاً جزو یکی از بهترین سریالهای علمی تخیلی در سالهای اخیر است که توانسته است گروههای مختلف را به پای شبکه CW بکشاند. از مهمترین نقاط قوت سریال The 100 میتوان به موارد زیر اشاره کرد:
1. غافلگیریهای بیشمار
به هیچ وجه توصیه نمیکنم به هیچ یک از کاراکترهای سریال علاقه داشته باشید چون هر لحظه ممکن است بلایی مثل مرگ یا بدتر از آن سرش بیاید. همانطور که یکی از کاربران در شبکههای اجتماعی نوشته بود:<<مثل اینکه اگر نویسنده هر اپیزود دو سه بار ما را غافلگیر نکند، نمیتواند شب را راحت بخوابد.>> به جرئت میتوانیم بگویم که بهترین توصیف درباره غافلگیریهای سریال The 100 است. البته این اتفاق دوطرفه است و اگر زیاد احساساتی باشید، ممکن است بعضی وقتها از خوشحالی اشک بریزید!
چنین غافلگیریهایی را میتوانید در سریال وست ورلد هم ببینید. البته در این سریال پیچیدگی داستانی به مراتب بیشتر است و بر جذابیت آن افزوده است!
2. موضوعات مختلف
کل سریال روی یک موضوع متمرکز نیست و کاراکترها در طول زمان با چالشهای مختلفی روبرو میشوند. این موضوع هم میتواند از خستهکنندگی سریال کم کرده و به جذابیت آن اضافه کند. البته موضوعات بیربط به همدیگر نیستند و در کل، خط داستانی یکسانی را دنبال میکنند.
3. لوکیشنهای متنوع
در حالت کلی سریال از جلوههای بصری بسیار خوبی بهرهمند است و این مورد توانسته به جذابیتهای سریال بیفزاید. لوکیشنهای بسیار متنوعی که در آنها فیلمبرداری صورت گرفته است، باعث شده بیننده به هیچ وجه از سریال خسته نشود و با اشتیاق آن را دنبال کند. شما در سریال The 100 میتوانید صحنههایی از فضای بین ستارگان، بیابان، جنگل، پناهگاههای زیرزمینی و حتی سیارههای دیگر را ببینید!
4. شخصیتپردازی کاراکترها
شخصیتها به نحوه قابل قبولی معرفی میشوند، پرورش داده میشوند و در جای خود به چالش کشیده میشوند. از نقاط بسیار حساس سریال میتوان به قسمتهایی اشاره کرد که شخصیتها مجبورند تصمیماتی بگیرند که مطابق میل آنها نیست و حتی برخی اوقات باعث میشود شخصیت آنها بعد از آن اتفاق به کلی تغییر کند. به نظر نگارنده مقاله، سریال در این مورد فوقالعاده موفق بوده و توانسته بیننده را با خود همراه کند. اگر این سریال را تماشا کرده باشید، در این مواقع قطعاً آرزو کردهاید که ای کاش هیچ کس در موقعیت شخصیت داستان قرار نگرفته باشد!
5. به نمایش گذاشتن مسائل واقعی
همیشه دیدهایم که در دنیای سینما، مخصوصا سینمای علمی تخیلی، قهرمانان داستان با مشکلات بسیار زیادی دشمنان خود را نابود میکنند و داستان به پایان میرسد. اما The 100 این نکته را بسیار خوب به تصویر کشیده که در دنیای واقعی و ارتباطات بین انسانها، دشمن مشخصی وجود ندارد و هر دشمنی یک روز میتواند متحد ما باشد. کاراکترهای سریال برای بقا، با دشمنان پیمان میبندند و به چنگ دشمن قدرتمندتر میروند!
نکته بسیار خوبی که در این سریال به تصویر کشیده شده، این است که مقدسات و چیزهایی که مردم بی چون و چرا به آنها باور دارند، تا چه حد میتوانند خطرناک باشند. این که بدون فکر کردن و زیر سوال بردن چیزی را پرستش کنیم و همه چیزمان را فدای آن کنیم، میتواند برای همیشه ما را برده آن موجود مقدس کند!
اوج هنر سینما در به نمایش گذاشتن این است که جامعه چگونه با چالشها و بحرانها مواجه میشود. اگر میخواهید ببینید جامعه انسانهای متمدن چگونه در مقابل غیب شدن ناگهانی 2 درصد از جمعیت جهان واکنش نشان میدهد، حتما نقد سریال Leftovers را بخوانید!
نقاط ضعف سریال صد نفر
از نقاط قوت سریال The 100 گفتیم اما نمیشود از برخی ایرادات و نکات منفی آن هم به راحتی و بدون انتقاد گذشت. مهمترین نقدهایی که به این سریال وارد است، به شرح زیر هستند:
1. پایانبندی ضعیف
The 100 پس از شروع متوسطی که داشت، رفته رفته بهتر شد و در فصلهای میانی به اوج خود رسید. اما در فصل هفتم تا حدودی از فلسفه خود دور شد. با وجود اینکه در برخی وبسایتها فصل آخر نمره خوبی از سوی منقدین دریافت کرد، اما عموم بینندگان سریال از پایان آن ناراضی بودند.
2. سکتههای شخصیتی
گفتیم که شخصیتپردازی سریال بسیار موفق بوده و واقعا هم همینطور بوده است اما فقط در چند نقطه میبینیم که این اصول زیر پا گذاشته میشود. به عنوان مثال بلامی که در طول دو فصل اول به این نتیجه رسیده بود که دنیای جنگ سیاست پیچیدهتر از این حرفهاست که دشمن مشخصی وجود داشته باشد، در فصل سوم به نقطه اول خود بازمیگردد؛ یعنی تنفر بی حد و مرز از زمینیها؛ پس تصمیم میگیرد به همراه پایک دست به کشتار زمینیها بزند.
اینجا میبینیم که نویسندهها اصولی را که خودشان تعیین کردهاند، با یک چرخش 180 درجهای زیر پا میگذارند و مخاطبین را هم از داستان سریال ناامید میکنند.
بازیگران سریال The 100
نام بازیگر | نقش در سریال |
---|---|
الیزا تیلور | کلارک گریفین |
باب مورلی | بلامی بلیک |
ماری آوگروپوس | اوکتاویا بلیک |
لیندسی مورگان | ریون ریس |
ریچارد هارمون | جان مورفی |
تاسیا تلس | اکو |
هنری یان کوسیک | مارکوس کین |
پیج تورکو | ابیگیل گریفین |
همجنسگرایی در سریال 100
عده زیادی از همجنسگرایی و از این قبیل مسائل در سریال The 100 صحبت میکنند. درست است که چنین صحنههایی در این سریال وجود دارند اما به احتمال قطع به یقین با چنین قصدی در فیلم گنجانده نشدهاند که این مسائل را ترویج دهند. همانطور که در سریالهای دیگری چنین صحنههایی را میتوانید پیدا کنید. عدهای دیگر میگویند که سریال “صد نفر” قصد دارد فمینیسم را توسعه دهد، چرا که کلارک که یک زن است، در اکثر مواقع رهبری گروه خود را به عهده دارد.
اگر بخواهیم چنین برداشتهایی از این مسائل بکنیم، نه باید هیچ زنی در هیچ سریالی سرگروه شود، نه هیچ انسان سفید یا رنگینپوستی اعدام شود و نه هیچ عقیدهای مورد انتقاد قرار گیرد. پس عملاً دیگر نمیشود هیچ فیلم و سریالی ساخته شود. بهتر است به جای توجه به این مسائل، از سریال لذت برده و لحظات خوشی را برای خود بسازیم!
آخر سریال The 100 چی شد؟ (هشدار اسپویل)
“کادگان” اینطور فکر میکرد که یک “جنگ نهایی” در انتظار نسل بشر است. پس قصد داشت آنها را به سمت این جنگ هدایت کند. اما اینطور که در قسمتهای پایانی مشخص شد، این یک جنگ نبود؛ بلکه یک آزمایش بود تا مشخص شود که نسل بشر شایستگی زندگی جاودانه و همراه با آرامش را دارد یا سرنوشتش همراه با مرگ و انقراض برای همیشه گره خورده است.
در نهایت کادگان به محل این آزمایش رسید تا آن را تکمیل کند. اما کلارک رسید و او را در نهایت خونسردی به قتل رساند؛ برای انتقام قتل کسی که به اندازه دختر خودش دوستش داشت. در همین حین دو دسته از انسانها مشغول جنگ با یکدیگر بودند. پس از نظر کسی که آزمایش “رستگاری یا مرگ” انسانها را برگزار میکرد، چیزی جز نابودی انتظار انسانها را نمیکشید.
ریون از نجات نسل بشر نا امید نشد و در حالی که اکتیویا در تلاش برای به اتمام رساندن جنگ بود، به برگزارکننده آزمایش را متقاعد کرد که انسانها با وجود همه بدیهایی که دارند، هنوز هم خوبیهایی در وجودشان نهفته است و لایق فرصتی مجدد هستند. پس از اینکه انسانها دست از جنگ کشیدند، این فرصت برایشان فراهم شد تا به رستگاری برسند؛ چیزی شبیه بهشت خودمان!
اما سرنوشت کلارک متفاوت بود؛ قاضی سرنوشت نسل بشر که قتل خونسردانه کادگان به دست کلارک را دیده بود، اجازه نداد او به دنیای جاودانه انسانها راه یابد و قرار شد که پس از زندگی به تنهایی در زمین، بمیرد. اما دوستان او به درخواست خودشان از خیر رستگاری جاودانه گذشتند و کنار او ماندند تا پس از تجربه یک زندگی کنار کسانی که برایشان مهم هستند، برای همیشه در خاطرات نقش ببندند!
مرسی از دوستی که مقاله رو نوشته و توش ذکر که ” به نظر نویسنده مقاله چنین دیدگاهی وجود داره”
تو مقاله نوشته شده بیخیال زن و مرد ستیزی و سفید و سیاه بشین، از فیلم لذت ببرین
دمت گرم بابت حرفت
اما دوستی که کامنت گذاشتی با اسم محمد
کامنتت توی چند تا سایت دیگه هم دیدم، دقیقا همین کامنت، کپی شده
شما داری مسئله ای رو میگی بده که خودت داری از دید دیگه بد میشی، دوسته خوبم، مهم نتیجس، زن و مردش مهم نیست، فرمانده زن باشه یا مرد چه تاثیری داره، مهم اینه نتیجه خوب باشه
اتفاقا به نظر من 100 یکی از بهترین پایان ها رو داشت، توی سریال هم به همه چی به اندازه کافی پرداخته شده بود و مهم این بود که شما بخوای درست ببینی، مخالف 100درصدی همجنس بازیم، اما توی فیلم اگه همچین صحنه هایی هم بود اگه با دقت و عمیق نگاش میکردین متوجهش میشدین که چرا اینطور شده
کامنت جای صحبت کردنه زیاد نیست، در کل دنبال ایراد نباشیم از هر چیزی، سعی کنین زندگی کنین و لذت ببرین
حرف کاملا به جایی بود. این که آدم توی هر چیزی دنبال یه توطئه باشه، زندگیو به کامش تلخ میکنه.
سریال شبیه این چی هست؟ کسی سریال مثل 100 داره به ما هم بگه
ببینید من الان ک دارماین پستومیزارم تمام ۷ فصل سریالو دیدم
تنها جیزی کتوی این تیپ سریالا خیلی ازار دهنده شده فمنیستی بودنشونه
مثل تاج و تخت.see.دارکمتریال.یاهمین ۱۰۰
و حتی ویچرز
همیشه یک زن،نمادی هستش ک مرد برای اونمیجنگه و در برابرش تعظیم میکنه.یعنیمرد رو موجودی وحشی و جنگ طلب و زنرو فرمانده میدونن.
الی زن هست.اکثر روسای قبایل زن هستن و حتی اخرینکسی ک نژاد بشررو حفظ میکنه زنهستش.واین موضوع اینقدر بولد شده ک تقریبا توی کل این سریال و این قبیل سریالا کاملا ب چشممیاد.بنظرمنقطه ضعف بزرگ این سریالا این نکته هستش.
قبلا باز بهتر بود. سریالای جدید همه چیز رو فدای جریان های سیاسی کردن. فمنیسم، اقلیتها، مکاتب فکری کمتر شناخته شده. هر سریال جدیدی که شروع میکنی تهش به این چیزا گره میخوره.
همیشه تمام این نقش ها مال مردها بوده و کسی نگفته این فیلمها ماسکیولیستیه. یه بار هم نمیتونین فیلمی که زنان فرمانده هستند رو ببینید؟
فرمانده بودن مردان در جنگ قسمتی از واقعیت دنیاست؛ چون در میدان جنگ هیچ زنی نیست. جنگهای قدیمی مثل جنگهای صلیبی و حمله مغول و اسکندر و جنگهای جدید مثل حمله داعش و روسیه رو در نظر بگیرید. هر جایی نگاه میکنی یا مرد هست، یا تانک یا سگ! از این جهت به آثار پیشین از نقطه هیچ نقدی وارد نیست؛ چون بازتابی بدون دخل و تصرف از واقعیت اطراف هستن. *این توضیح رو فقط از جهت تصحیح فنی بخش “همیشه تمام این نقش ها مال مردها بوده و کسی نگفته این فیلمها ماسکیولیستیه” کامنتتون نوشتم.