مگر یک فیلم موزیکال دبیرستانی که در مورد یک کودک خجالتی و یک استاد سختگیر است میتواند چیزی به جز کلیشههای تکراری باشد؟ مخصوصا زمانی که پای عشق و عاشقی هم به وسط کشیده شود و قهرمان داستان را در دوراهی قرار دهد؟ اگر این فیلم را ندیده اید تمام حدسهای خود را کنار بگذارید چون قرار است در مورد یکی از خاصترین فیلم های چند سال اخیر صحبت کنیم؛ این شما و این نقد فیلم ویپلش!
فهرست مطالب
معرفی فیلم ویپلش
ویپلش (Whiplash) یک فیلم درام و موسیقی آمریکایی محصول سال ۲۰۱۴ به کارگردانی دامیان چازل و نویسندگی چازل و جان هان است. در این فیلم میلز تلر، جی. کی. سیمونز، پل ریزر و ملیسا بنوا ایفای نقش میکنند. داستان فیلم دربارهٔ اندی نیومن (تلر)، یک درامر جوان و با استعداد است که به دنبال موفقیت در رشته موسیقی در مدرسه جولیارد است. نیومن توسط ترنس فلچر (سیمونز)، یک مربی سختگیر و خشن هدایت میشود که از او برای رسیدن به حداکثر پتانسیلش میخواهد.
ویپلش در جشنواره فیلم ساندنس ۲۰۱۴ به نمایش درآمد و با تحسین منتقدان مواجه شد. فیلم در ۸۸مین دوره جوایز اسکار نامزد دریافت سه جایزه بهترین فیلم، بهترین کارگردانی و بهترین بازیگر نقش مکمل مرد (سیمونز) شد و در نهایت جایزه بهترین بازیگر نقش مکمل مرد را برای سیمونز به دست آورد.
ویپلش یک فیلم قدرتمند و مهیج است که به موضوع فشارها و فداکاریهای لازم برای رسیدن به موفقیت در دنیای موسیقی میپردازد. بازی سیمونز در نقش فلچر یکی از بهترینهای کارنامه حرفهای اوست و او توانسته است شخصیتی پیچیده و چندوجهی را خلق کند که هم ترسناک و هم همدل است. تلر نیز بازی خوبی در نقش نیومن ارائه میدهد و او توانسته است شخصیتی را بازی کند که هم جاهطلب و هم آسیبپذیر است.
ویپلش یک فیلم دیدنی و تفکربرانگیز است که به مدت طولانی در ذهن شما باقی خواهد ماند. بازی خوب بازیگران اصلی هم باعث شده است تا ویپلش ارزش چند بار دیدن را هم داشته باشد.
اگر به تماشای بهترینها علاقه دارید، بهترین فیلم های آمریکایی را از دست ندهید!
نقد فیلم ویپلش
اگر اینجا هستید به احتمال زیاد به خاطر بازی شاهکار جی.کی سیمونز و مایلز تلر است. شکی نیست که هر دو بازیگر در این فیلم یکی از بهترین نمایشهای زندگی خود را اجرا کرده اند و فکت های فیلم ویپلش هم به خوبی این موضوع را نشان میدهد. اما ویپلش فقط به خاطر بازی این بازیگران یک فیلم خوب نیست.
ممکن نیست که یک فیلم تنش زا مثل Whiplash با یک فیلمبرداری بد تا این حد موفق عمل کند. کادر بندیهای درست و اصولی در کنار صداگذاری حرفهای باعث شده است تا بیننده خود را در محیط دبیرستان احساس کند و در کنار فلچر و اندی احساس خشم و ترس کند.
پیچ های داستانی این فیلم هم به خوبی مخاطب را شگفت زده میکند. درست همانجایی که احساس میکنید قرار است چیزی را درست حدس بزنید شگفت زده میشوید؛ انگار فلچر ذهن شما را هم بازی گرفته است و هر کاری میکنید سر از کارش در نمیآورید.
دیدن این فیلم را به سمجها، لجبازها و سرسختها توصیه میکنیم چون از دیدن روند داستانی لذت خواهند برد اما مخاطبان این فیلم تنها این دسته نیستند. ویپلش برای هر کسی که تا به حال چیزی را از صمیم قلب خواسته است جذاب است و میتواند او را وارد دنیای خود کند. اندرو برای هر کسی که به انگیزه نیاز دارد یک منبع بیپایان است.
تک تک لحظههای اندرو در رسیدن به هدفش سپری میشود. هدفی که فقط و فقط در بهترین بودن خلاصه میشود و کمتر از آن برایش بی معناست. او قید همه چیز را میزند و زندگی اش تماما به درام زدن ختم میشود. همه چیز رفته رفته سختتر و اندرو رفته رفته سرسختتر میشود. صحنههای نشاندهندهی این واقعیت به خوبی در فیلم گنجانده شده اند و حتی کم دقتترین بینندهها هم چشم زخمها، آب یخها و خونهای روی درام را به وضوح میبیند. چیزی که در صحنه تصادف کاملا به اوج میرسد.
به صورت خلاصه میتوان گفت که ویپلش یک اثر دوست داشتنیست و با بازی خوب بازیگرانش یک اثر به یادماندنی خلق کرده است. کاراکترها به گونهای طراحی شده اند که حتی در فانتزیترین حالتهای خود هم قابل همزادپنداری هستند؛ اما همانطور که فلچر گفت: هیچ جمله ای به اندازهی “کارت خوب بود” به آدم آسیب نمیزنه!
ویپلش مثل یک کلیشه شروع میشود اما از همان ابتدا سعی دارد تا تفاوت خود را به خوبی با فیلمهای مشابه نشان دهد. شاید در ابتدا تصور کنیم که قرار است با یک نخبهی در حال پیشرفت موسیقی همراه شویم. کسی که قرار است در مدت کوتاهی جهانیان را خیره کند اما فلچر این تصور را در کوتاهترین زمان ممکن میشکند. او یک کاراکتر منضبط و حرفهای است که از سختگیری کردن ترسی ندارد. اما پررنگ بودن کاراکتر فلچر باعث شده است تا ضعفهای شخصیت پردازی اش هم بیش از حد پررنگ شود.
فلچر عصبانی است، گاهی به دیگران روی خوش نشان میدهد و گاهی هم با تمام وجود سعی در تخریب دیگران دارد. او در حد یک استاد بلند مرتبه نیست و گاهی به نظر میرسد که از حقارت خود بیشتر رنج میبرد تا ناتوانی شاگردانش! تمام این موارد تا زمانی قابل قبول است که با داستان او آشنا نشده ایم. متاسفانه کاراکتر فلچر با بازی عالی جی.کی سیمونز فقط همین پیرمرد عصبانی است؛ نه عمیق و نه منطقیتر!
فلچر سطح خود را پایین و پایینتر میبرد تا زمانی که به صحنه پایانی میرسیم؛ جایی که با جالبترین پیچ داستانی فیلم مواجه میشویم. به جرئت میتوان گفت که دقایق پایانی فیلم برای همه جذاب خواهد بود اما چند ثانیهی آخر نه! پایانبندی ویپلش برای فیلمی که سراسر استرس و نگرانی و خشم بوده، اصلا ویپلشگونه نیست و به مزاق بیشتر بینندهها خوش نمیآید. شاید اگر این پایانبندی برای هر فیلمی به جز ویپلش بود، همه موافق بودیم که سختیها انسان را شکل میدهد یا به قول معروف نور از زخم هایمان وارد میشود!
در نقد فیلم Shining با شاهکار بازیگری جک نیکلسون آشنا شوید.
فکت های فیلم Whiplash
- مدت فیلمبرداری این فیلم حدودا 3 هفته بود.
- مایلز تلر تا قبل از این فیلم یک درامر آماتور بود اما تا قبل از فیلمبرداری وارد یک دوره تمرینات فشرده درام زدن شد تا بتواند نقش خود را به خوبی ایفا کند.
- از درامر حرفهای تنها در چند صحنهی حساس استفاده شده است و باقی صحنهها بر عهده مایلز تلر بود.
- زمانی که اندی به فلچر حمله میکند، 2 تا از دندههای جی.کی سیمونز میشکند.
- تلر در فیلمبرداری یکی از صحنههای درام زدن مصدوم میشود و خونی که در این صحنه میبینیم واقعی است.
- سیلیهای فلچر به اندی واقعی بودند.
- هزینه ساخت این فیلم 3.3 میلیون دلار بود اما فروش آن بعد از مراسم اسکار به 49 میلیون دلار رسید.
- سیمونز برای ایفای نقش فلچر برندهی جایزهی اسکار، بفتا، گلدن گلوب، SAG و جایزه منتقدین شد.
دیالوگ های ماندگار فیلم Whiplash
ترنس فلچر: من داستان چارلی پارکر رو برات تعریف کردم؟ درسته؟
اندرو نیمن: آره؛ جو جونز یک سِنج رو به طرف سرش پرت کرده.
ترنس فلچر: دقیقا. پارکر یک بچه جوان بود، و ساکسیفون رو خوب میزد. یک روز وقتی میخواسته یک قطعه حساس رو اجرا کنه، کلا گند میزنه. جونز به همین خاطر اون رو سرزنش میکنه و بهش میخنده. پارکر اون شب، تا صبح گریه میکنه؛ اما میدونی بعدش چه کار میکنه؟ تمرین. اون تمرین میکنه و تمرین میکنه و فقط یک هدف توی ذهنش داشته: دیگه هیچ وقت کسی بهش نخنده. یک سال بعد اون برمیگرده به گروه؛ میره بالای صحنه و بهترین اجرای سولوی لعنتی دنیا رو اجرا میکنه. اما فرض کن که جونز روز اول، این طور میگفت: «خوب چارلی؛ اجرای خوبی بود. آفرین». اون وقت چارلی پیش خودش این طور فکر میکرد: «خوبه. پس من اجرای خوبی داشتم». پایان داستان؛ و دیگه هیچ «پرنده»ای هم نبود (اسم یکی از قطعات پارکر). به نظر من، این یک تراژدی تمام عیاره. اما این دقیقا اون چیزیه که الان دنیا میخواد! مردم تعجب میکنن که چرا موسیقی جاز داره از بین میره؟ من بهت میگم. و هر آلبوم جاز مزخرفی که اون بیرون هست، در واقع نظر من رو اثبات میکنه. هیچ عبارتی در زبان، خطرناکتر از «آفرین» نیست.
من ترجیح میدم تو 34 سالگی مست و ورشکسته بمیرم و باشن کسایی که سر میز شام در موردم صحبت کنن تا اینکه طوری زندگی کنم که توو 90 سالگی پولدار و هوشیار باشم و کسی یادش نیاد من کی بودم
اندی نیومن: “من نمیخوام که فقط درامر یک گروه جاز باشم. من میخوام دنیا رو عوض کنم!
ترنس فلچر: “تو باید آنقدر خوب باشی که اونا نتونن تو رو نادیده بگیرن.”
ترنس فلچر: “من اینجا نیستم که دوستت باشم. من اینجا هستم که تو رو به یه درامر بزرگ تبدیل کنم.”
اندی نیومن: “من اینجا هستم تا یاد بگیرم.”
ترنس فلچر: “خوب، یاد گرفتن دردناکه.”
اندی نیومن: “من حاضرم درد بکشم.”
ترنس فلچر: “خوب، پس آماده شو.”
وای پسر این فلچر چقدر مریض بود. فقط دلم میخواد برم توی فیلم بگیرم جرواجرش کنم. چیکار بچه داری حیوان.
انگیزشی ترین چیزی که تا به حال دیدم. چند سال پیش وقتی این فیلم رو دیدم که داشتم برای مسابقه آماده میشدم. از فراموش نشدنی ترین فیلم های تاریخه به نظرم.