نقد سریال brooklyn 99 + تمام نکات جالب

نقد سریال brooklyn 99

گاهی یک سریال کمدی خوب تنها چیزیست که به آن احتیاج داریم. وقتی خسته از سر کار برمی‌گردیم یا امیدی به ادامه زندگی نداریم، این کاراکترهای بانمک سریال‌ها هستند که همه چیز را، حتی برای مدتی کوتاه، بهتر از قبل می‌کنند. احتمالا مشخص است که در این مقاله منظور ما جیک پرالتا و شوخی‌های عجیب اوست. پس بی مقدمه، این شما و این معرفی و نقد سریال Brooklyn 99.

معرفی سریال

همان چند دقیقه ابتدایی از Brooklyn nine nine کافیست تا با همه آشنا شوید. وقتی که ریموند هولت وارد دفترش می‌شود و “سارج” تری جفردز از بین پرده‌های اتاق، تک تک کاراکترها را به او معرفی می‌کند، می‌فهمیم که قرار است با یک گروه عجیب و غریب سر و کار داشته باشیم. از هیچکاک و اسکالی که متخصص “هیچ کاری” انجام دادن هستند تا دیاز مرموز و ایمی چاپلوس همه قابل لمس و عادی هستند اما اسلحه مخفی سریال جیک پرالتاست.

کاراکتر اصلی سریال جیک نام دارد و یک کارآگاه عالیست اما دقیقا همانطور است که جفردز در مورد او می‌گوید:

جیک پرالتا بهترین کاراگاه منه. اون دوست داره که خلافکارها رو دستگیر کنه و مسئله‌ها رو بشکافه. تنها چیزی که توی حل کردنش گیر کرده بزرگ شدن خودشه.

جیک رفتار بچگانه ای دارد اما از آن بچه‌هایی نیست که از زمین خوردنشان لبخند بزنیم. بازی خوب اندی سمبرگ باعث شده است تا هر کسی که بروکلین ناین ناین را می‌بیند، یاد لجبازی‌های خود بیفتد و ناخودآگاه لبخندی روی لب‌هایش بنشیند.

ریتم کلی سریال با حل کردن یک یا چند پرونده در هر قسمت پیش می‌رود؛ چیزی شبیه سریال لوسیفر. البته قسمت‌های ویژه آن هم برای موقعیت‌های خاص مثل کریسمس متفاوت و خاص‌تر از سریال‌های مشابه هستند.

خرید اکانت نتفلیکس ارزان

بروکلین ناین ناین همه چیز دارد؛ از داستان جذاب و کاراکترهای دوست داشتنی بگیر یا رشد شخصیتی و روابط رمانتیک و صمیمیت‌های باورپذیر. به همین دلیل است که این سریال توانسته است برنده 2 جایزه گلدن گلوب شود و جزو موارد اول بهترین سریال‌های کمدی ما باشد.

اگر به دنبال دیدن بهترین سریال‌های طنز هستید، حتما مطلب بهترین سریال های کمدی ما را بخوانید.

نقد سریال Brooklyn nine-nine

تمام سریال‌های کمدی یک نکته مشترک دارند؛ باید با چشم‌هایی نیمه باز آن را دید. حتی اگر شاخص‌ترین آثار این ژانر را تماشا کنید، باز هم نکات غیرمعقولی خواهید یافت که اگر در ژانرهای دیگر ببینید، سریعا به وجودش اعتراض خواهید کرد. مخاطب امروزی عادت کرده است که اکیپ Friends را در ظهر یک روز کاری در کافه ببیند اما سریعا به پرش‌های نامعقول سریع و خشن واکنش نشان می‌دهد. اما با این وجود کماکان بعضی از قسمت‌های بروکلین ناین ناین پر از مشکل‌های غیر قابل اغماض بودند.

با وجود این که این مشکلات را می‌توان به وفور در طول سریال دید، اما کاراکترهایی مثل جینا لینتی آن را بیش از پیش پررنگ می‌کنند. این کاراکتر در اوایل سریال به عنوان یک قلدر به تصویر کشیده شد. کمی طول کشید تا پیشینه او به درستی ساخته و قابل لمس شود و بعد از آن شاهد رشد رعد آسای او بودیم. او در مدتی کوتاه به همه کاره‌ی اداره تبدیل شد و با وجود این که تقریبا هیچوقت کارهای خود را انجام نمی‌داد، هیچوقت عواقب آن گریبانش را نمی‌گرفت.

ناهماهنگی جینا با سایر کاراکترها حتی در فصل‌های بعدی هم بهبود پیدا نکرد. زمانی که او با چارلز بویل وارد رابطه شد یا پدر و مادر آن‌ها ازدواج کردند هم جینا یک Outcast بود. کسی که دوستی اش با جیک، ازدواجش با یک بویل و رابطه نزدیکش با کاپیتان هولت و همسرش هم باعث نمیشد تا به مخاطب نزدیکتر شود. فکر می‌کنم لازم نباشد که حتی در مورد خداحافظی اش از ناین ناین صحبت کنم.

ایده هالووین هم در ابتدای کار بسیار خلاقانه و باورپذیر بود. همه چیز ساده پیش می‌رفت و هدف از نشان دادن این قسمت، ثابت کردن جیک به کاراکتر سرسختی مثل ریموند هولت بود. احتمالا همه ما قبول داریم که هایست‌های سریال (Heist) رفته رفته مسخره‌تر شدند تا زمانی که دیگر هیجانی برای دیدن هایست سال بعد نداشتیم.

اگر به سریال‌های اکشن علاقه دارید، حتما مقاله سریال پلیسی را مطالعه کنید تا بهترین سریال‌های این ژانر آشنا شوید.

کاراکترهایی که گاهی به سریال اضافه می‌شدند هم بعضا خوب بودند اما هر کدام از آن‌های می‌توانستند با کمی تلاش بیشتر نویسندگان، دقیقا سر جای خود قرار بگیرند. برای مثال کاراکتر دبی را در نظر بگیرید. 3 قسمت از یک فصل روی این کاراکتر تمرکز کرد و به خاطر ضعف عمیق کاراکتر، تبدیل به ضعیف‌ترین قسمت‌های این مجموعه شد. تنها ترفند دبی برای جذب مخاطب کشش عجیب او به جیک، غیبت کردن پشت سر مادرش و تصمیم های عجیب بود که شاید می‌توانست سرگرمی کافی برای 1 قسمت را فراهم کند.

اما با وجود نکات منفی بروکلین ناین ناین، وجهه مثبت این سریال به حدی قوی هست که با آن در یادها بماند. تک تک کاراکترها در طول سریال به حد معقولی رشد کرده اند. البته رشد بعضی از آن‌ها تا سکانس آخر به چشم نمی‌آید. سریال تا حد امکان به طرح مسائل اجتماعی می‌پردازد و هر چند سطحی، مشکلات جوامع مدرن را به تصویر می‌کشد.

برای نمونه می‌توان پدر جیک را مثال زد که مثال بارزی از شکست است. کاراکتری نابالغ (حتی نابالغ تر از جیک) که حتی کوچک ترین مسئولیت‌ها را قبول نمی‌کند و تنها چیزی که برای جیک باقی می‌گذارد، یک خلا عاطفی از کاراکتر پدر است. یک جای خالی که جیک در طول زندگی اش آن را با افراد مختلف پر می‌کند تا به آرامش برسد.

اگر به سریال های حال خوب کن مثل Brooklyn 99 علاقه دارید حتما نقد سریال تد لاسو را مطالعه کنید.

یا مسئله موجود در مورد کاپیتان هولت، همسرش و رزا دیاز. اگر سریال را دیده باشید قطعا می‌دانید که هوموفوبیا در اجتماع با طرد شدن از خانواده به خاطر مسائل این چنینی تفاوت‌های زیادی دارد. بروکلین 99 به خوبی نشان می‌دهد که قانونی شدن برخی چیزها تغییری در نگرش مردم به آن ایجاد نمی‌کنند و ممکن است حتی شرایط را برای آن اقلیت بدتر کنند.

مسئله مهم دیگری که هر چند کم، اما در طول سریال به آن پرداخته شد، جنسیت زندگی جوامع است. قسمت 8 از فصل 6 این سریال به بررسی شکایت یک کارمند خانم می‌پردازد که از طرف رئیسش مورد آزار و اذیت قرار گرفته است. در طول این قسمت می‌بینیم که یک خشونت رایج و زیرپوستی نسبت به بسیاری از افراد جامعه در جریان است. آنقدر زیرپوستی و آنقدر رایج که شاید گاهی برایمان عادی شود. با وجود این که در پایان شکایت انجام می‌شود و افراد دیگری پا پیش می‌گذارند، اما سوال اصلی همچنان پا بر جا می‌ماند؛ درست‌ترین کار در این لحظه چیست؟

قسمت 16 از فصل چهارم Brooklyn nine-nine مشکل بزرگ دیگری را در مورد جوامع مطرح می‌کند و آن چیزی نیست جز نژادپرستی. زمانی که تری جفردز در محله خودش به دنبال عروسک دخترش می‌گردد به خاطر سیاهپوست بودن دستگیر می‌شود و شکایت او از پلیس خاطی هم بی حاصل می‌ماند. تنها تاثیری که این حادثه برای او داشت، رد شدن درخواست ترفیعش بود.

علاوه بر این مسائل، فصل آخر سریال هم به عنوان یک جمع بندی عالی عمل کرده است. نشان دادن فساد داخلی در پلیس و سو استفاده از قدرت، رشد کاراکترها، پیشرفت شغلی برخی از آن‌ها و البته سرانجام جیک.

نظرات ضد و نقیض در مورد پایان کار جیک بسیار زیاد است؛ اما نظر من چیست؟ آیا تصمیم نویسندگان برای بازنشسته کردن جیک درست بود؟ بله. آیا جیک می‌تواند به این روند ادامه دهد؟ خیر.

بررسی فساد پلیس و ناامیدی جیک از اصلاح بنیادین این نیرو از یک طرف و نبود کاراکتر پدر در زندگی اش از طرفی دیگر باعث شد تا خانه نشینی جیک برای مراقبت از فرزندش یک جمع بندی عالی از ماجراجویی‌های او باشد. هر چند که از دید من جیک در آینده ای نزدیک از هر نظر دچار فروپاشی خواهد شد.

فردی مانند جیک پرالتا که در چند دقیقه حوصله اش سر می‌رود و به دنبال پرونده می‌رود نمی‌تواند در یک زمان کوتاه تبدیل به یک کاراکتر خانه دار شود. همسرش هم که یک فرد رقابتی است، بعد از مدتی او را مثل تدی خواهد دید و مابقی ماجرا.

سخن آخر

یکی از نکاتی که بسیاری از طرفداران به اندازه کافی در مورد آن قدردان نیستند، ساخته نشدن بروکلین ناین ناین در نتفلیکس است. مشکلات پدری جیک، وجود یک کاراکتر همجنسگرای قدرتمند و البته صمیمی‌تر شدن آن‌ها در طول سریال می‌توانست باعث نوشته شدن فیلمنامه‌ها و سکانس‌هایی شود که بیشترمان را نا امید می‌کند. هر چه که باشد نتفلیکس سابقه بلند بالایی در از بین بردن داستان‌های خوب دارد. خوشبختانه داستان این سریال در فصل هشتم جمع‌بندی شده و به اتمام رسید تا بتوانیم روزمان را بدون فکر کردن به Brooklyn 99 نتفلیکس سپری کنیم.

تحریریه نقد فارسی. عناوینی که با این اکانت انتشار می‌یابد، کاری جمعی از هنر همکاران ما در مجموعه نقد فارسی است.