برای معرفی سریال Fleabag میتوان گفت “او تک تک ماست”. این کاراکتر سر به هوا و مشکلدار تمام تلاشش را میکند تا شرایطش را بهتر کند اما هر بار زور زندگی به تلاش او میچربد. اگر این سریال را ندیده اید با ما همراه باشید تا بعد از معرفی آن به سراغ نقد سریال Fleabag برویم. شاید سریال بعدی خود را پیدا کرده باشید.
فهرست مطالب
معرفی سریال Fleabag
در داستان سریال فلیبگ با یک کاراکتر بدون نام همراه میشویم که به خاطر سبک زندگی اش Fleabag نام گرفته است. این زن کمی شلخته و کمی هم رک است و مثل تمام ما مشکلات ریز و درشت زیادی دارد. برخلاف تمام سریال های دیگر که از افکار درونی کاراکتر اصلی بیخبر هستیم، در فلیبگ میتوانیم تصورات او را بفهمیم. او با شکستن دیوار چهارم و صحبت مستقیم با بینندگان باعث خلق یک ارتباط خاص بین خودش و مخاطب میشود و به نوعی با آدم شلخته و داغون درون هر کداممان ارتباط برقرار میکند.
هر کسی میتواند مدل متفاوتی برای معرفی سریال Fleabag داشته باشد. شاید کسی آن را از جنبه طنز تلخ آن ببیند و سوتیهای کاراکتر برایش جذاب باشد. بیدلیل نیست که فلیبگ جزو بهترین سریال های کمدی سایت ما قرار گرفته است. او یک کاراکتر بذله گوست و اگر سختگیر نباشید، در هر صحنه حداقل یکبار به حرف های او میخندید. حرفهایی که گاهی از بیمزگی زیاد شما را به خنده میاندازند.
سریال Fleabag یک ماجرای کوتاه با داستانی بزرگ و شوخیهای خنده دار است اما هر چه که باشد خانوادگی نیست. با دیدن چند دقیقه از قسمت اول این سریال میفهمید که چرا جزو سریال هایی که نباید با خانواده دید قرار گرفته است. کاراکتر فلیبگ به شدت بی بند و بار است و شاید به نوعی نوشته شده که انتقادی به زنانگی مدرن و فمینیسم افراطی وارد کند؛ انتقادی تاثیرگذار که به سادگی نادیده گرفته میشود.
اما فلیبگ کیست؟ او یک زن مدرن در لندن امروزیست که یک کافه کوچک را اداره میکند. مرگ دوست صمیمی اش “بو” باعث شده است تا همه چیز در دنیای فلیبگ به هم بریزد. حالا او و خوکچه هندی اش باید فکری به حال آینده بکنند تا از شرایط بدی که در آن هستند نجات پیدا کنند.
درباره سریال فلیبگ
برای معرفی سریال Fleabag میتوان آن را در دسته بندی کمدی-درام طبقه بندی کرد. این سریال که نوشته فیبی والر بریج است برای اولین بار در سال 2013 به نمایش درآمد. نویسنده سریال به عنوان نقش اصلی در این اثر نقش آفرینی کرد و تکنیک اصلی او برای ارتباط گرفتن با مخاطب، شکستن دیوار چهارم برای دادن اطلاعات بیشتر و اطلاع دادن از مونولوگ های درونی است.
این سریال برای اولین بار در سال 2016 به شکل سریال به نمایش درآمد و فصل دوم آن در سال 2019 پخش شد. فصل دوم Fleabag نامزد دریافت 11 جایزه امی شد که توانست 6 تای آن را ازآن خود کند. از این 6 مورد، 3 مورد به فیبی والر بریج رسید. او جایزه بهترین سریال کمدی، بهترین نقش اصلی و بهترین نویسندگی سریال کمدی در آن سال را کسب کرد.
نقد سریال Fleabag توانسته است امتیاز 100 از راتن تومیتوز و 8.7 از Imdb بگیرد. کاربران گوگل به این سریال از مجموع 1619 رای، امتیاز 4.8 داده اند.
اگر به دنبال کمدیهای کوتاه تر هستید حتما لیست بهترین مینی سریال های کمدی را ببینید.
نقد سریال Fleabag
ارتباط گرفتن بیننده با کاراکترهای سریال معمولا چند قسمت طول میکشد اما فلیبگ، خیلی فلیبگطور این مسیر طولانی را کوتاه میکند تا از همان ابتدای کار شما را با خود همراه کند. شاید در ابتدا او را قضاوت کنید و از بالا به پایین نگاهش کنید اما این منوال زیاد طول نمیکشد. همین صمیمیت سریع باعث میشود تا او به سادگی مسائل پیچیده را نقد کند.
فلیبگ در طول مسیر داستانی خود به مسائل مهمی مانند افسردگی از دست دادن عزیزان، خانواده بد و درگیریهای شغلی میپردازد. البته طبق روال درامهای مشهور، قسمتی از خط داستانی خود را به روابط و مشکلات آن اختصاص میدهد. نگاه فلیبگ خاص است و نحوه سایت سریال باعث شده است تا مخاطب به خوبی با این سبک نگاه آشنا شود و بتواند با این زاویه دید به مسائل نگاه کند.
نوع روایت فلیبگ هم برای بسیاری از بینندگان و منتقدین قابل ستایش بود. این روایت بیسانسور و گاها خجالت آور در ترکیب با شکستن دیوار چهارم، یقه بیننده را میگرفت و باعث میشد نتواند احساس نامرئی بودن کند. فلیبگ صادق بود و کلکی که در نقد سریال مستر ربات به آن اشاره کردیم را به ما نزد.
صحبت از نقد سریال Fleabag بدون اشاره به پدر روحانی بی نام داستان خالی از لطف است. بازی عالی اندرو اسکات که بیشتر ما آن را با جیمز موریارتی سریال شرلوک میشناسیم، توانست توجه همه را به خود جلب کند؛ هر چند که برای نقش آفرینی در فلیبگ هم برنده جایزه Critics choice شد.
اشاره کردن به مفهوم درد از چند زاویه قسمت مهم دیگری از نقد سریال Fleabag در مجلات بزرگ است. قسمتی که به مرگ مادر فلیبگ و کلیر پرداخته بود در ترکیب با المانهای طنز و گاها مسخرگی فضای جدیدی خلق کرده کرده بود که گاها در اجتماع هم دیده میشود. البته که ما عادت نداریم این چیزهای مسخره را به همه تعمیم دهیم اما قسمتی از جذابیت فلیبگ به همین کار است. همراه شدن با این کاراکتر بینام نشان میدهد که همه میتوانند چیزهایی مسخره داشته باشند یا کارهایی مسخره انجام دهند.
پایانبندی سریال از دید بسیاری از بینندگان ناتمام بود. البته شاید از دید رمانتیک نتوان آن را یک پایان خوش نامید اما باید اعتراف کرد که این مسیر برای قهرمان داستان بسیار عالی بوده است. او توانست به کار و کاسبی اش سر و سامان بدهد، حال روحی اش را بهتر کند و مهم از همه، قبول کند که ارزش دوست داشته شدن را دارد.
نقد سریال Fleabag از نگاه مردم
اکثر کاربران گوگل و راتن تومیتوز در نقد سریال Fleabag بسیار سخاوتمندانه عمل کرده اند؛ البته این موضوع را میتوان از نمرات بالای آن در این پلتفرمها فهمید. برای مثال:
این سریال با نمک، تند و تیز و البته دوست داشتنیه. خط داستانیش هم خلاقانه است و صحبت های بین کاراکترها فقط قسمتی از فیلمه و مثل خیلی سیتکام های دیگه کل سریال رو تصاحب نکرده. مورد خوب دیگه در مورد فلیبگ اینه که وقت بیننده رو تلف نمیکنه.
خیلی خوشحالم که این سریال قبلا برام اسپویل نشده بود. این بهترین سریالیه که توی این چند وقت دیدم. انتخاب بازیگران، بازی اون ها و البته نویسندگی این اثر شاهکاره. فیبی والر بریج بهترین کارش رو ارائه داده و بهترین چیزی که میشه در مورد غم و مشکلات و رستگاری ساخت رو ساخته. من این سریال رو 2 بار پشت سر هم دیدم و حتی 1 ثانیه هم حوصلم سر نرفت.
نکات جالب سریال فلیبگ
- خانواده فیبی والر بریج به او لقب فلیبگ داده بودند.
- فقط کشیش است که متوجه میشود فلیبگ دیوار چهارم را میشکند.
- به جز قسمت اول فصل دوم، باقی قسمت های این فصل با کشیش و فلیبگ به پایان میرسد.
- کلیر و مارتین تنها اعضای خانواده فلیبگ هستند که نام آنها گفته میشود. پدر و نامادری او هم هیچوقت با نام خودشان خطاب نمیشود تا در کنار کشیش و فلیبگ، جزو کاراکترهای بی نام و نشان سریال باشند.
کاش دیالوگ های جالب فلیبگ رو هم میذاشتین. زیاد یادم نمونده اما زمان هایی که دیوار چهارم رو میشکست خیلی حرف های جالبی میزد.