دیالوگ های سریال سندمن که ذهن را منفجر می‌کند

کمیک سندمن یک اثر بسیار سر شناس است و کمتر کمیک بازی وجود دارد که آن را نخوانده باشد. یکی از فاکتورهای محبوبیت و عظمت آن دیالوگ هایی است که در این داستان جربان دارد. بی دلیل نیست که این اثر توانسته جزو 3 داستان شاخص دنیای کمیک قرار گیرد. سریال ساخته شده در اساس این داستان هم قسمت های خوبی از آن را برای به نمایش درآوردن انتخاب کرده است. در ادامه این مقاله به بررسی 4 مورد از دیالوگ های سریال سندمن می پردازیم که توانسته اند تحسین مخاطبان را برانگیزند. با ما همراه باشید.

دیالوگ های سریال سندمن

در قسمتی از سریال دیدیم که راه مورفیوس به جهنم افتاد. اگر از مبارزه فلسفی مورفیوس و لوسیفر بگذریم، باز هم این صحنه ها حرف های زیادی برای گفتن دارند. اینجا جاییست که سندمن تنها با یک جمله قدرت خود را در جهنم به رخ لوسیفر میکشد: “جهنم چه قدرتی داشت اگر زندانیان آن رویای بهشت نداشتند؟”

این عبارت به صورت “What power would Hell have if those here imprisoned were not able to dream of Heaven?” در کمیک ها هم آورده شده است. دقیقا همانجایی که سندمن برای به دست آوردن نقاب خود راهی جهنم میشود. روبرو شدن او با دزد و بعد از مدتی با سلطان جهنم این دیالوگ را رقم میزند. جایی که لوسیفر با تمسخر به مورفیوس میگوید: رویاها در جهنم هیچ قدرتی ندارد.

عمق این مکالمه چیزی فراتر از یک دیالوگ بین 2 کاراکتر کمیک است. در نگاهی سطحی میبینیم که دریم توانسته لوسیفر را به قول معروف آچمز کند اما یک دید عمیق تر به خوبی علت دشمنی این 2 را نشان میدهد. امید بزرگترین شکنجه در دست لوسیفر است و سندمن به راحتی میتواند او را از این ابزار محروم کند. این اتفاق که یکی از هیجان انگیز ترین بخش های فصل 1 بود، پایه گذار فصل دوم سریال هم شد. اگر فصل 1 را تماشا کرده اید نقد سریال سندمن را از دست ندهید.

دیالوگ های سریال سندمن همیشه هم در مورد مفاهیم فلسفی نیستند. شاید یک یادآوری باشند؛ آن هم به هنرمندانه ترین شکل. همه ما آهنگ هایی که در وصف عشق و تباهی شنیده ایم را به یاد داریم اما تاثیری بر ما دارند؟ قطعا خیر. دریم با یک جمله روی دست تمام آن ها میزند: “عشق جایی در سرزمین رویا ندارد. عشق از قلمرو هوس است و هوس همیشه ظالم”.

آثار هنری و داستان های زیادی همیشه به پاک بودن عشق و ارزش هر شخص در تحمل عذاب آن اشاره کرده اند. عشق گاهی نماد قدرت است و گاهی عجز اما نیل گیمن به مخاطبان یادآوری میکند که هر چه که باشد میتواند پایان دردناکی داشته باشد.

گاهی سندمن پنجه در پنجه شکسپیر میکند و در سنگینی حرف ها او را به چالش میکشد. یکی از دیالوگ های سریال سندمن که به شدت فلسفیست “هزینه به دست آوردن چیزی که میخواهی، چیزیست که زمانی میخواستی” است. کاراکتری مثل سندمن که عمری به قدمت کیهان دارد انسان ها را به خوبی میشناسد؛ حتی بهتر از خودشان. انسان ها قسمت زیادی از زندگی خود را در قلمرو او گذرانده اند و او به عمق خواسته های آن ها پی برده است.

زمانی که انسان قصد به دست آوردن چیزی را دارد، آن را با تمام مسئولیت ها و سختی هایش قبول میکند. پول، قدرت و مقام و هر چیزی که از دور زیبا به نظر میرسد از نزدیک چندان دلچسب نیستند و انسان اشتیاقش را از دست میدهد. او برای ادامه دادن چیز دیگری انتخاب میکند و تمام تلاشش را برای به چنگ آوردن آن میکند. همین است که گاهی حتی متوجه چیزهایی که از دست میدهد نمیشود.

زمانی که از دید یک نامیرا به انسان ها و تصوراتشان نگاه کنید میتوانید حس کنید که برخی حرف های آن ها کمی عجیب است. سندمن به عنوان یک کاراکتر فلسفی در این تصورات شناور می‌شود. جایی که میگوید: “ستاره ها را دوست دارم، فکر میکنم توهم نامیرایی ایجاد میکنند”، بسیار ریز بینانه به یک مسئله عادی نگاه میکند. انسان ها تنها چند سال زندگی میکنند اما ستاره ها میلیون ها سال. همین باعث میشود تا ما با دید جاودانگی به آن ها نگاه کنیم اما Endless ها که نزدیک ترین چیز به جاودانگی هستند میدانند که هر چیز انتهایی دارد.

دانستن این و تماشای Destruction که مسئول نابودی ستارگان است میتواند باعث شود شما همه را احمق تصور کنید اما دریم متفاوت است. به همین دلیل است که دیالوگ های سریال سندمن اینقدر دلنشین هستند. اگر شما هم طرفدار این سریال هستید، حتما مقاله سریال های مشابه سندمن را بخوانید تا بتوانید یک همراه خوب تا شروع فصل 2 داشته باشید. اگر هم به دنبال دیالوگ‌های جذاب برای استوری هستید، حتما سری به دیالوگ های لئون حرفه ای بزنید.