دیالوگ های لئون حرفه ای

دیالوگ های لئون حرفه ای

فیلم لئون حرفه ای یکی از به یادماندنی ترین آثار ژان رنو است. نماهای زیبای این فیلم و داستان دلگرم کننده آن هر بیننده ای را جذب میکند و کمتر کسی است که بعد از دیدن آن احساس خوبی نداشته باشد. از طرفی زیبایی های این فیلم محدود به فیلمبرداری یا بازی خوب بازیگران آن نیست. تیم نویسندگی هم توانسته است به خوبی کار خود را انجام دهد های دیالوگ های لئون حرفه ای جذاب تر از فیلم های هم سبک قدیمی خود باشد. این شما و این نمونه ای از این دیالوگ ها.

دیالوگ های فیلم Leon the perfessional

استانسفیلد: من عاشق این لحظه های آرامش قبل از طوفانم. منو یاد بتهوون میندازن. میشنوی؟ مثل وقتیه که سرت رو میزاری روی علفا و صدای رشد کردنشون رو میشنوی. حتی صدای حشرات هم به گوشت میخوره. تو بتهوون دوست داری؟

مالکی: نمیدونم چی بگم!

استانسفیلد: اگه بتهوون گوش نداده باشی نصف عمرت بر فناست! یه شروع خوب مثل اون مغزتو منفجر میکنه. خیلی قدرتمنده. اما بعدش، اگه راستشو بخوای خیلی حوصله سر بر میشه. فکر کنم واسه همین دیگه گوش ندادم. (میخندد) خونه رو بگردید!


ماتیلدا (پشت تلفن): الو؟

پشت خط: من مارگارت مک آلیستر هستم، مدیر مدرسه دخترانه اسپنسر در وایلدوود توی نیوجرسی. آقا یا خانوم لاندو خونه هستن؟

خرید اکانت نتفلیکس ارزان

ماتیلدا (با صدای کلفت): بله خودم هستم بفرمایید.

پشت خط: خانم لاندو، زمانی که شوهرتون ماتیلدا رو توی مدرسه ما ثبت نام کرد بهمون گفت که یه مقدار مشکل داره. همونطور که خودتون میدونین ما دخترا رو به بانوان جوان و موقر تبدیل میکنیم اما اگه اینجا نباشن نمیتونیم کار زیادی براشون انجام بدیم. الان حدود 2 هفته میشه که ماتیلدا بدون اجازه مدرسه رو ترک کرده. ما میدونیم که شوهر شما هزینه 1 سال رو پیشاپیش پرداخت کرده اما بر اساس قانون مدرسه اگه دلیل قانع کننده ای برای این غیبت نباشه مجبوریم اخراجش کنیم و هزینه رو برنگردونیم.

ماتیلدا: ماتیلدا مرده. (تماس را قطع میکند).


لئون: در مورد پدرت متاسفم.

ماتیلدا: اگه کسی این کارو نمیکرد خودم همین امروز فردا دست به کار میشدم.

لئون: مادرت، من خیلی در موردش …

ماتیلدا: اون مادرم نبود. خواهرم هم میخواست یکم وزن کم کنه. فکر کنم هیچوقت قرار نیست خوشگل تر بشه. حتی خواهر واقعیم هم نبود. خواهر ناتنیم بود. نصفه نیمه فامیل بودیم و همون نصفه هم مضخرف بود. 

لئون: اگه اینقدر ازشون بدت میومد چرا داری گریه میکنی؟

ماتیلدا: چون برادرمو کشتن. کی یه بچه رو میکشه؟ اون فقط 4 سالش بود. هیچوقت هم گریه نمیکرد. همیشه کنارش مینشست و بغلم میکرد. من بیشتر از اون خوک کثیف براش مادری کردم.


لئون: انتقام چیز خوبی نیست، بهتره فراموشش کنی.

ماتیلدا: فراموش کنم؟ خطی که دور جنازه داداشم کشیده بودن رو فراموش کنم؟ نه! من اون ما** ****ها رو میکشم. من سرشون رو منفجر میکنم.


لئون: (به گیاه خودش اشاره می کنه) این بهترین دوست منه، همیشه خوشحاله، هیچ سوالی نمی پرسه.


ماتیلدا: لئون؟ تو چطوری خرج زندگیتو درمیاری؟

لئون: تمیزکاری!

ماتیلدا: خب، پس تو یه قاتلی؟

لئون (با بی میلی): آره!

ماتیلدا: ایول ایول!

ماتیلدا: تو همه کسی رو “تمیزکاری” میکنی؟

لئون: هیچ بچه و هیچ زنی. اینا قانون های منه.

ماتیلدا: چقدر میگیری که اونا رو بکشی؟ همونایی که خانواده منو کشتن؟

لئون: هر نفر 5 هزار.

ماتیلدا: زیاده اما میگم چیکار کنیم: من برات کار میکنم تو هم بهم “تمیزکاری” یاد میدی. نظرت چیه؟ من خونه رو تمیز میکنم، خرید ها رو انجام میدم و لباسا رو میشورم. قبوله؟

لئون: نه قبول نیست!

ماتیلدا: میخوای چیکار کنم؟ من جایی ندارم که برم.

لئون: روز سختی داشتی. برو بخواب. یکم استراحت کن. فردا در موردش حرف میزنیم.


لئون: خوب خوابیدی؟

ماتیلدا (با اشاره سر): آره!

لئون: عالیه. بعد صبحانه باید زحمتو کم کنی.

ماتیلدا: کجا برم؟

لئون: مشکل من نیست.

ماتیلدا (یه یادداشت میزاره جلوی لئون): بخونش.

لئون (با مکث طولانی خیره به نوشته): ها؟

ماتیلدا: تو بلد نیستی بخونی.

لئون: دارم یاد میگیرم. این روزا یکم سرم شلوغ بوده از برنامه عقب اقتادم. چی نوشته؟

ماتیلدا: من تصمیم گرفتم که با زندگیم چیکار کنم. منم میخوام “تمیزکاری” کنم.

لئون: میخوای “تمیزکاری” کنی؟ [یه کلت روی میز میزاره] برو تمیزکاری کن. اینم کادوی خداحافظی. برو خوش باش. من تنها کار میکنم. فهمیدی؟ تنها!

ماتیلدا: بانی و کلاید تنها کار نمیکردن. تلما و لوییس هم همینطور. اونا بهترینا بودن!


لئون: تونی، پولی که کار کردم و پیشت نگه داشتم …

تونی: پول لازم داری؟

لئون: کنجکاو بودم. کلی کار کردم اما تا حالا هیچ کاری با پولش نکردم.

تونی: میبینم که با یه خانوم آشنا شدی!

لئون: نه!

تونی: لئون لئون… باید مواظب خانوما باشی. یادته اون روزایی که تازه اومدی بودی توی کشور؟ زمانی که من تو رو زیر بال و پرم گرفتم هنوز خیس لجن بودی. لجنی که به خاطر یه خانوم توش افتادی بودی. فراموشش نکن!

لئون: امیدوارم که بتونم فراموش کنم. راستی، در مورد پول. شاید بتونم یه مقدارش رو بدم به یه کسی. میدونی، تا یکم کمکش کنم.

تونی: آره، پول خودته. یعنی من فقط نگهش داشتم. مثل یه بانک. البته میدونی خوبی من نسبت به بانک چیه؟ بانکو میزنن اما کسی جرئت نزدیک شدن به تونیو نداره!


ماتیلدا: لئون، من فکر میکنم عاشقت شدم!

[شیر میپره توی گلوی لئون]

ماتیلدا: میدونی، بار اولمه.

لئون: اگه بار اولته چطور میدونی عاشق شدی؟

ماتیلدا: احساسش میکنم.

لئون: کجا؟

ماتیلدا [دستش رو میزاره روی شکمش]: درست همینجا. گرمه! قبلا اینجا یه دردی داشتم که الان خوب شده!

لئون: ماتیلدا، من خوشحالم که درد شکمت خوب شده اما فکر نکنم معنی خاصی داشته باشه.


ماتیلدا: زندگی همیشه اینقدر سخته یا فقط وقتی بچه ای؟

لئون: همیشه همینطوره!


ماتیلدا: می بینی! هیچ چی نمی تونه عشق رو متوقف کنه لئون!


لئون: تو یکم زمان لازم داری تا بزرگ شی.

ماتیلدا: من به حد کافی بزرگ شدم. از این به بعد فقط پیر میشم!

لئون: من برعکس توام. من به حد کافی پیر شدم، از این به بعد باید یکم بزرگ شم!


[بعد از اتمام یک “تمیزکاری” ماتیلدا روی کوکایین روی میز الکل میریزد تا آن را بسوزاند]

لئون: داری چیکار میکنی؟

ماتیلدا: گفته بودی زن و بچه نمیکشی. فکر میکنی اینا قراره کیو بکشه؟ خر و میمونا رو؟

ماتیلدا [بعد از آتش زدن کوکایین]: حالا تمیز شد.

لئون: حالا بیا بریم!


ماتیلدا: امیدوارم دروغ نگی لئون. واقعا امیدوارم توی اعماق وجودت هیچ عشقی وجود نداشته نباشه و اگه باشه، فکر میکنم در عرض چند دقیقه پشیمون می شی که هیچ وقت هیچی نگفتی. دوستت دارم لئون.


استنسفیلد [زمانی که ماتیلدا را در دستشویی دفترش گیر انداخته]: همیشه همینطوره. زمانی که ترست از مرگ بیشتر میشه زمانیه که قدر زنده بودن رو میدونی! حالا قدر زندگی رو میدونی عزیزم؟

ماتیلدا: آره.

استنسفیلد: خوبه … گرفتن جون کسی که از زنده بودن لذت نمیبره لذتی نداره!


ماتیلدا: نمی خوام تو رو از دست بدم لئون.
لئون: قرار نیست منو از دست بدی. تو به من طعم زندگی رو چشوندی، می خوام شاد باشم، توی تخت بخوابم، ریشه کنم. تو هیچ وقت تنها نخواهی بود ماتیلدا. حالا لطفا برو عزیزم، برو، آروم باش، یه ساعت دیگه تو رو پیش تونی می بینم. دوستت دارم، حالا برو، حالا برو.


لئون [بعد از این که استنسفیلد از پشت بهش شلیک کرد]: استنسفیلد تویی؟

استنسفیلد: در خدمت شما.

لئون [یه چیزی رو به استنسفیلد میده]: از طرف ماتیلداست.

استنسفیلد [میفهمه که پین نارنجکه]: شت!

[ساختمان منفجر میشه و هر دو رو میکشه]


تونی: هر چند وقت یه بار یه سر به من بزن و یکم پول توجیبی بگیر و خوش باش. این صد دلارو بگیر.

ماتیلدا: نمیشه به جاش بهم یه کار بدی؟

تونی: کار؟ چه کاری بلدی؟

ماتیلدا: “تمیزکاری”

تونی: من کاری برای بچه 12 ساله ندارم. اینو از سرت بیرون کن. لئون مرده! (بعد از گریه ماتیلدا) فکر میکنی من ناراحت نیستم؟ حالا تموم اینا رو فراموش کن و برگرد به مدرسه. این پولو بگیر و برو. نمیخوام یه مدت این طرفا ببینمت.


[ماتیلدا بعد از برگشتن به مدرسه]

ماتیلدا: پدر و مادرم 4 هفته پیش توی یه تصادف کشته شدن.

مدیر: من و تو فرصت آشنایی نداشتیم. من آدمی نیستم که یه بچه رو ناامید کنم. من هر کاری انجام میدم که اینجا راحت باشی اما باید بهم یه قول بدی: دروغ نگی و بهم اعتماد داشته باشی.

ماتیلدا: باشه. پدر و مادر من به خاطر یه قضیه مواد کشته شدن. بعدش من با بهترین مرد دنیا همراه شدم. اون بهترین قاتل این شهر بود. اون امروز صبح کشته شد و اگه بهم کمک نکنی من هم تا امشب کشته میشم.

.

..

فیلم لئون حرفه ای یکی از موفق ترین فیلم های ژان رنو بود که در سال 1994 اکران شد. داستان جذاب آن و همراه شدن 2 کاراکتر کاملا متناقض یکی از مواردی بود که باعث شد ناتالی پورتمن این نقش را قبول کند. او در یکی از مصاحبه هایش گفته است:

اولین باری که فیلمنامه را خواندم 11 ساله بودم. روی صندلی مطالعه پدرم نشسته بودم. بعد از این که خواندم تمام شد گریه کردم. بچه خیلی احساساتی ای بودم. والدینم مخالف بازی کردنم در این فیلم بودند و معتقد بودند که بچه ای در این سن نباید این نقش را بازی کند. تا قبول نقش دعوا و اعتراض بود.

….اگر به این ژانر علاقمند هستید مقاله بهترین سریال های قاتل زنجیره ای را حتما بخوانید.

این مقاله را با یک جمله در مورد فیلم تمام میکنم. امیدوارم که از مرور این خاطرات لذت برده باشید.

“یک قاتل بی‌نقص و یک دختر معصوم. چیزی به جز همدیگر برای از دست دادن ندارند. او بی صدا حرکت می‌کند، بدون احساس میکشد و بدون اثر ناپدید می‌شود. فقط یک دختر 12 ساله نقطه ضعف او را می‌داند.”

سخن آخر

فیلم لئون حرفه ای جزو بهترین فیلم های سینما قبل از سال 2000 است که توانسته است توجه بسیاری از منتقدان سینما را به خود جلب کند. با وجود اکشن جاری در صحنه‌ها، هنوز هم می‌توان آن را یکی از فیلم‌های عمیق سینما دانست.

بروزترین و کلاسیک‌ترین دیالوگ‌های دنیای سینما را در نقد فارسی دنبال کنید:

⭐ دیالوگ های فیلم درخشش ابدی یک ذهن پاک

⭐ دیالوگ های فیلم مسیر سبز

تحریریه نقد فارسی. عناوینی که با این اکانت انتشار می‌یابد، کاری جمعی از هنر همکاران ما در مجموعه نقد فارسی است.